سایت مرکز فقهی


بازپژوهی آیات معاد جلد دوم


درس‌های تفسیر آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی
مقرر: 
سید جواد حسینی خواه
سال نشر: 
1396
زبان: 
گروه علمی: 
گروه فقه قرآن و حدیث
شابک: 
978-600-388-129-7
قطع: 
وزیری (سلفونی)
حجم صفحات: 
549
نوبت چاپ: 
دوم
  • معرفی اثر: 

    پيش‌گفتار
    بسم اللّه الرّحمن الرّحيم

    الحمد للّه الذي لا يبلغ مدحته القائلون ولا يحصي نعمائه العادّون ولا يؤدّي حقّه المجتهدون

    او را با همه فقر و ناتوانيم بر همه نعمت‌هايش شاکرم؛ زيرا اوست که (الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى) (اعلي، 2 و 3) آفريد و آفريده خود را به کمال رساند و با دقت تمام تقدير کرد، انسان را به خود وانگذارد و با اِنزال کتب و ارسال رسل، راه هدايت را بر او هموار ساخت و با رسالت پيامبر خاتم و امامت جانشينان به حقش ـ که بر آنان درود بي‌پايان باد ـ بر نوع بشر منّت نهاده، نعمت خود را به پايان و دينش را به سرانجام مقصود رساند، اَعلام هدايت را برافراشت و راه را از بيراهه نمايان ساخت؛ (لِّيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ) (انفال، 42) حيات دنيوي بشر را به عالم برزخ و جهان آخرت و بهشت و دوزخ پيوند داد تا زمينة کامل پاداش و مجازات، ثواب و عقاب را فراهم آورد و تضميني بر پيروي از فرامين آسماني براي رسيدن به کمال باشد و در حيات جاويد اُخروي به سر برد؛ (وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ) (عنکبوت، 64).

    کتاب حاضر
    از آ‌ن‌جا که توجه به تفسير قرآن کريم، اين کتاب حيات‌بخش آسماني و الهام گرفتن از آن براي همه مطلوب و براي اين‌جانب از آمال ديرين بود، تصميم گرفتم يک روز در هفته را به تفسير کلام الله مجيد بپردازم و به جهت اهميت بحث معاد در ميان مباحث کلامي و اعتقادي اين بحث را برگزيده و به صورت تفسير موضوعي، به آيات معاد اختصاص دادم. در اهميت اين بحث همين بس که به گفته برخي از انديشمندان ربع قرآن به تصريح يا تلويح درباره زندگي جهان آخرت است.

    در اين کتاب، بخشي از اين آيات مورد بحث قرار گرفته و از خداوند متعال توفيق ادامه و تکميل آن را مسئلت دارم و سعي بر آن شده است که در موارد مناسب از شيوه‌هاي اجتهادي و اصولي استفاده شود و آيات متعدد علاوه بر تکيه بر کلام حاملان اصلي قرآن، ائمه معصومين(عليهم السلام)، با صناعت علم اصول نيز مورد تحليل قرار گيرد.

    اين مباحث پس از پياده شدن از نوار، به همت فاضل گرامي جناب حجت‌الاسلام والمسلمين آقاي سيد جواد حسيني‌خواه (دامت تأييداته) تحقيق و تقرير و به زيور طبع آراسته گرديد، ضمن تقدير و تشکر از ايشان و همه کساني که در به سامان رسيدن اين کتاب اهتمام ورزيدند، خصوصاً مدير محترم مرکز فقهي، حضرت حجت‌الاسلام والمسلمين آقاي فاضل کاشاني (دامت برکاته)، اميد آن است که مورد توجه علاقه‌مندان قرار گيرد و ثواب آن را به ارواح طيّبة اهل‌بيت عصمت و طهارت، شهدا، علما و به خصوص والد مکرّم، مرجع عاليقدر، مرحوم آيت‌الله العظمي فاضل لنکراني (رضوان الله تعالي عليهم) تقديم مي‌نمايم.

    جعله اللّه تعالي ذُخراً لنا ولهم ليوم لا ينفع مال ولا بنون إلا من أتي اللّه بقلب سليم.

    مركز فقهى ائمّه اطهار(عليهم‌ السلام)
    محمّدجواد فاضل لنکراني

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَصَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ

    وَلَعْنَةُ اللهِ عَلَى أعْدَائِهِم أجْمَعِينَ

  • فهرست مطالب: 
    فصل اول: اَجَل در قرآن کريم 19
    گفتار يكم: اقسام اَجَل در قرآن 21
    آيه دوم سوره انعام 21
    قرائن موجود در آيه براي تقسيم 22
    1. تکرار واژه «اَجَل» 22
    2. تفاوت در تعريف و تنکير 22
    3. وجود قيد «عنده» در آيه 22
    ديدگاه علاّمه طبرسی(رحمه‌الله) 23
    نقد ديدگاه علاّمه طبرسي(رحمه‌الله) 27
    ديدگاه تفسير المنار 27
    عدم ارتباط آيه 2 سوره انعام با برزخ و قيامت 27
    ديدگاه علاّمه طباطبايي(رحمه‌الله) 29
    بيان تفسير کنز الدقائق 32
    عدم لغويت وجود دو اَجَل 33
    گفتار دوم: آيات دالّ بر اَجَل مسمّي 34
    1. آيه سوم سوره هود 34
    2. آيه 61 سوره نحل 34
    3. آيه 129 سوره طه 35
    4. آيه 53 سوره عنكبوت 35
    5. آيه 45 سوره فاطر 36
    6. آيه 42 سوره زمر 36
    7. آيه 67 سوره مؤمن (غافر) 37
    گفتار سوم: بررسي روايات رسيده پيرامون بحث اَجَل 38
    1. روايت ابن صدقه از امام صادق(علیه‌السلام) 38
    2. روايت حمران از امام صادق(علیه‌السلام) 39
    3. روايت حمران از امام صادق(علیه‌السلام) 40
    4. روايت حصين از امام صادق(علیه‌السلام) 41
    5. روايت حمران از امام باقر(علیه‌السلام) 41
    6. روايت ابن مُسکان از امام صادق(علیه‌السلام) 42
    فصل دوم: اسامي قيامت در قرآن 45
    1. يوم القيامة 47
    ثواب و فضيلت قرائت سوره قيامت 47
    دليل نام‌گذاري سوره به اسم «قيامت» 48
    2. واقعة 52
    علّت نام‌گذاري قيامت به «واقعه» 53
    3. آخرت 54
    علّت نام‌گذاري قيامت به «آخرت» 54
    4. يوم الحساب 55
    معناي واژة «حساب» 56
    5. يوم الجمع 56
    6. يوم الفصل 58
    7. يوم عظيم 59
    8. نبأ عظيم 60
    9. روز طولانی 63
    10. يوم الحسرة 65
    معناي حسرت 66
    عموميّت حسرت در قيامت 67
    11. يوم التناد 74
    12. يوم عسير 76
    13. يوم کبير 77
    14. يوم أليم 78
    15. يوم ثقيل 79
    16. يوم التلاق 80
    علت نام‌گذاري قيامت به «يوم التلاق» 81
    17. يوم الآزفة 82
    18. يوم مشهود 85
    19. يوم معلوم 87
    20. يوم البعث 88
    21. يوم الخروج 90
    22. يوم عَبوس قَمطرير 92
    23. يوم الوقوف 93
    24. يوم العَرض 95
    فصل سوم: اَشراط الساعة 99
    گفتار يكم: آية 18 سورة محمّد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) 101
    بررسي قسمت اوّل آيه: «فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً» 102
    بررسي قسمت دوم آيه: «فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها» 103
    احتمالات موجود در مقصود از اَشراط 104
    مصاديق اَشراط الساعة 105
    ارتباط قسمت دوم آيه با قسمت اوّل 107
    بررسي قسمت سوم آيه: «فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ» 109
    روايات مرتبط با اَشراط الساعة 110
    گفتار دوم: آيات اوّل تا سوم سوره قمر 122
    انشقاق قمر اعجاز رسول خد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) 123
    کيفيّت شکاف ماه 125
    شبهات مسأله شقّ القمر و پاسخ آن 126
    اوّلين شبهه: عدم امکان انشقاق و پاسخ آن 126
    اشکال دوم: عدم ذکر اين حادثه در منابع و پاسخ آن 128
    اشکال سوم: عدم ذکر واقعه توسط اهل رصد و پاسخ آن 129
    اشکال چهارم و پنجم و پاسخ آن‌ه 130
    بررسي روايات مرتبط با شقّ القمر 132
    دليل بر خاتميّت 132
    ولايت تکويني پيامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) 136
    گفتار سوم: آيات دهم و يازدهم سورة دخان 138
    معنا و مراد از «دخان» 138
    احتمال اول: نفرين پيامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) 138
    احتمال دوم: غبار موجود در آسمان مكّه در روز فتح مكّه 142
    اشكالات احتمال اول و دوم 143
    احتمال سوم: روز قيامت 146
    اشکالات احتمال سوم 146
    احتمال چهارم: دود، نشانة قيامت 148
    خروج دجّال 151
    محل خروج دجال 166
    عدم ورود دجال به مکّه و مدينه 171
    ويژگي‌هاي دجّال 172
    گفتار چهارم: آية 48 سورة ابراهيم 174
    بررسي «يَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَيْرَ الأَرْضِ» 174
    ديدگاه فخر رازي 175
    ديدگاه علاّمه طباطبايي(قدس‌سره) 183
    نظر برگزيده 185
    فصل چهارم: نفخ صور (دميدن در صور) 189
    گفتار يكم: آية 68 سورة زمر 191
    معناي صور 192
    معناي «صعق» 196
    افراد استثناشده در آيه 197
    نوع استثن 198
    گفتار دوم: تعداد نفخات 199
    بررسي روايت لئالي الأخبار در تعداد نفخ صور 200
    گفتار سوم: جان‌دادن فرشته مرگ 206
    گفتار چهارم: چگونگي نفخة سوم 209
    گفتار پنجم: متصدّي نفخه سوم 211
    گفتار ششم: فاصله بين نفخه دوم و سوم 216
    فصل پنجم: حشر و قيامت 219
    گفتار يكم: آية 28 سوره بقره 223
    ارتباط آية 28 با آيات قبل و بعد از آن 223
    ديدگاه علاّمه طباطبايي(رحمه‌الله) 223
    نقد ديدگاه علاّمه طباطبايی(رحمه‌الله) 224
    معنای «کيف» در آيه 226
    دلالت آيه بر کفر منکر معاد 227
    بررسی معنای «كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ» 228
    ديدگاه برگزيده 230
    توضيح و تفسير «كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِالله‏» 232
    چرايی استعمال كيف به‌جای همزه 233
    برهان بر استحالة عادي وقوع کفر 233
    چرايی صدور استفهام از خداوند متعال 234
    ارتباط آيه 28 سوره بقره با آيه 11 سوره غافر 237
    ديدگاه علامه طباطبايی(رحمه‌الله) دربارة آيه سوره غافر 238
    ديدگاه ابن عباس و برخي ديگر از مفسّران دربارة آيه سوره غافر 239
    نشانة جدايي آيه 28 بقره و آيه 11 غافر 240
    استناد عامه به آيه 28 سوره بقره بر نفی عذاب قبر 241
    اثبات حيات برزخى با آيه 28 بقره از ديدگاه فخر رازى 244
    نقد ديدگاه فخر رازى 245
    دلالت آيه 28 بقره بر برزخ از ديدگاه آيت الله جوادى و نقد آن 246
    مراد از کفر در آيه 28 بقره 247
    علت عطف مراحل مذکور در آيه با «فاء» و «ثمّ» 249
    ديدگاه فخر رازي 250
    نقد ديدگاه فخر رازي 250
    اِخباری يا احتجاجی بودن آيه 28 بقره 251
    دلالت آيه بر مبدأ و نه معاد 253
    علّت عدم اسناد رجوع به خداوند متعال در آيه 255
    بررسی روايت تفسير منسوب به امام عسکری(علیه‌السلام) 256
    ديدگاه علامه طباطبايی(رحمه‌الله) درباره روايات تفسيری و نقد آن 257
    گفتار دوم: آية 259 سوره بقره 259
    ارتباط آيه با آيات قبل و بعد 261
    توضيح و تفسير مفردات آيه 259 262
    1. قريه 262
    2. خاوية 262
    3. عُروش 263
    4. أماته 264
    5. لم يتسنّه 268
    بررسى متعلّق «عَلى‏ عُرُوشِها» 269
    مشار إليه «هذه» در «قالَ أَنَّى يُحْيِي‏ هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها» 270
    ديدگاه علاّمه طباطبايى(رحمه‌الله) 270
    توضيح عبارت «بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ» 271
    معناي «وَانْظُر إِلى‏ حِمارِكَ» 271
    معطوف عليه «وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ» 272
    ديدگاه رشيد رضا و مناقشه آن 272
    منظور از موصول «الذي» در آيه 274
    اسم قريه 275
    دليل ابهام اسم شخص و روستا در آيه 275
    ديدگاه علاّمه طباطبايي(رحمه‌الله) 276
    مناقشه ديدگاه علاّمه(قدس‌سره) 277
    ديدگاه رشيد رض 277
    ديدگاه علاّمه طباطبايى(رحمه‌الله) در وجه استبعاد شخص عبورکننده 279
    نقد ديدگاه علاّمه(رحمه‌الله) 281
    مراد از عظام در آيه شريف 283
    ديدگاه علامه طباطبايي(رحمه‌الله) 283
    ديدگاه آيت الله جوادي ـ دام ظله 286
    ديدگاه اهل تسنّن در دلالت ذيل آيه بر عدم عصمت انبي 287
    سخن وهبه زحيلي 288
    بررسي يقين يا شکّ شخص به مسأله احياء 289
    قرائت صحيح واژه «أعلم» 295
    بررسی فاعل «تبيّن» 296
    ديدگاه علاّمه طبرسي(رحمه‌الله) و نقد آن 296
    ديدگاه زمخشري 298
    مناقشه آلوسي بر ديدگاه زمخشري و نقد آن 298
    ديدگاه برگزيده 299
    نقد ادلّه کفر شخص عبورکننده 299
    نقد ادلّه زمخشري 300
    دليل اوّل: قرينيت سياق 300
    دليل دوم: استبعاد شخص عبورکننده در آيه 302
    شواهد ايمان شخص عبورکننده 304
    بررسی معنای «بعث» در آيه شريف 310
    فاعل «قال» در «قالَ كَمْ لَبِثْتَ» 312
    گفتار سوم: آيه 260 سوره بقره 314
    مفاد سؤال حضرت ابراهيم(علیه‌السلام) 314
    ديدگاه آيت‌الله جوادي و نقد آن 315
    مراد از اطمينان در آيه شريف 318
    قرائت صحيح «فصرهنّ» 318
    فلسفه پرسش حضرت ابراهيم(علیه‌السلام) 320
    ديدگاه علاّمه طبرسي(قدس‌سره) 320
    ديدگاه فخر رازي 322
    تفاوت آيات 259 و 260 از ديدگاه آيت‌الله جوادی 325
    روايات رسيده درباره آيه شريف 326
    ارتباط آيه 75 سوره انعام با آيه 260 بقره 328
    علّت ذکر نام حضرت ابراهيم(علیه‌السلام) در آيه شريف 332
    ديدگاه فخر رازي 332
    نقد ديدگاه فخر رازي 333
    ديدگاه برگزيده 334
    علت وقوع مسئله احياء بر پرندگان 334
    ديدگاه فخر رازي 334
    علّت تعدّد پرندگان 335
    ويژگی و جنس پرندگان 336
    توضيح «فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ» 337
    ديدگاه زمخشري 338
    ديدگاه ابو مسلم 339
    مناقشه آيت الله جوادي بر ديدگاه ابو مسلم و نقد آن 340
    مناقشه فخر رازي بر استدلالات ابومسلم 352
    تحقيق مطلب 353
    معنای «جُزءًا»، بنا بر نظريه تمثيل و نقد آن 354
    گفتار چهارم: آيات 5 تا 7 سوره حج 355
    بيان اجمالى آيات 356
    معناي «ريب» 356
    علّت آفرينش انسان از خاک و نطفه 357
    معنای «علقه و مضغه» 357
    معناي «مخلّقه» 357
    مفعول «نبيّن» 358
    تبيين «أجل مسمّی» 359
    معناي «أشُدّ» 359
    معناي «أرذل العمر» 360
    معناي «هامدة» 361
    معناى «باء» در «ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ» 361
    تحقيق مطلب در معناى «باء» 364
    ديدگاه علاّمة طباطبايى(رحمه‌الله) در معناى «حق» و آيه ششم 366
    نقد ديدگاه علاّمه(رحمه‌الله) 369
    تفاوت حق و عدل از ديدگاه شيخ طوسی(رحمه‌الله) 370
    عدم لزوم جريان عدالت در ملاكات احكام 371
    تفاوت دو عبارت «أَنَّهُ يُحْيِ الْمَوْتى‏» و «أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ» 372
    نتايج مترتّب بر آيه پنجم از ديدگاه فخر رازى 374
    ديدگاه علاّمه طباطبايی(رحمه‌الله) در وجه اختصاص نتايج پنج‌گانه 378
    بررسی مسئله وضع احكام بر اساس كرامت و عدالت 380
    آيات مشابه با مضمون آيات سورة حج 383
    ادلّة اثبات معاد در آيات قرآن كريم 384
    1. حقيت ذاتيه خداوند 384
    2. حقيت فعل خداوند 385
    3. عموم القدرة 387
    عدم انتساب تحقق قيامت به فاعل در آية هفتم حج 387
    عدم اختصاص رستاخيز و حشر به انسان 389
    بررسى اجمالى روايات رسيده درباره مراحل آفرينش انسان 390
    1. چهل روزه بودن مراحل خلقت 390
    2. سي روزه بودن مراحل 392
    گفتار پنجم: آيات 19 تا 21 سوره عنكبوت 394
    تبيين اجمالی آيه 19 395
    تفاوت آيه 19 و 20 396
    مراد از ذكر واژه «كيف» در آيات 400
    چگونگی دلالت آيه 19 بر رستاخيز 400
    عاطفه يا استينافى بودن «ثمّ» در آيه 19 402
    تعابير مختلف قرآن كريم درباره خلق 404
    تعداد آيات دالّ بر اثبات معاد از ديدگاه علاّمه طباطبايى(رحمه‌الله) 407
    وجه تناسب بين دو عبارت مذكور در آيه 21 411
    آيه 22 در مقام ذکر وضعيت منکران معاد 411
    سخن شيخ طوسي(رحمه‌الله) در تفسير آية 22 417
    ديدگاه علاّمه طباطبايي(قدس‌سره) 419
    نقد سخن علاّمه طباطبايي(قدس‌سره) 420
    ديدگاه مؤلّف تفسير كنز الدقائق 420
    تبيين آية 23 421
    منظور از آيات خد 421
    ديدگاه علاّمه طباطبايی(قدس‌سره) 421
    نقد ديدگاه علاّمه طباطبايی(رحمه‌الله) 422
    ديدگاه امين الاسلام طبرسی(رحمه‌الله) 424
    ديدگاه شيخ طوسی(رحمه‌الله) 424
    ديدگاه اهل تسنّن 425
    ديدگاه برگزيده در معنای آيات الله 426
    توضيح قسمت دوم آيه 428
    بررسی معنای «يئسوا من رحمتي» 430
    ديدگاه شيخ طوسى(رحمه‌الله) 431
    احتمالات مطرح در تفاسير اهل تسنّن 431
    ديدگاه برگزيده 435
    معناى «يأس» نزد اهل لغت 440
    بررسى معناى «يأس» در آيه 13 سوره ممتحنه 444
    احتمالات مطرح در «يأس کفار از خفته‌گان در قبرها» 445
    منظور از کفّار در آيه شريف 447
    نظر برگزيده 447
    گفتار ششم: آيات هفتم و هشتم سوره روم 449
    بررسى معنا و مراد از «يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا» 449
    ديدگاه زمخشرى 449
    ديدگاه علاّمه طباطبايي(رحمه‌الله) 450
    بيان علاّمه طبرسى(قدس‌سره) 451
    ديدگاه برگزيده 452
    ارتباط بين دو قسمت آيه هفتم 453
    واجب بودن توجه به آخرت 458
    نکته تکرار ضمير «هم» در آيه هفتم 458
  • مقدمه: 

    مقدّمه
    همان‌طور که وعده داده بوديم، به توفيق الاهي ـ ان‌ شاء الله ـ بحث تفسير قرآن کريم پيرامون آيات «معاد» را آغاز مي‌کنيم که علاوه بر فايده علمي، از فوائد عملي، دنيوي و اخروي نيز برخوردار است. اما قبل از آغاز مباحث، خاطره‌اي از مرحوم والد عرض مي‌کنم.

    هيچ‌گاه فراموش نمي‌کنم که از مرحوم والد سؤال کردم: دليل ارادت و اعتقاد زيادتان به مرحوم آيت‌الله العظمي بروجردي(قدس سرّه) چيست؟ به چه دليل چنين اعتقادي داريد؟ آيا غير از جهات علمي مسأله ديگري نيز در نظرتان هست؟

    ايشان فرمودند: بله؛ مرحوم آقاي بروجردي(قدس سرّه) شخصي بود که به «معاد» باور داشت؛ و آن را در مقابل خود مي‌ديد. ايشان در اين مرحله قرار داشتند.

    اين مطلب، بسيار مهم است و نشان مي‌دهد باور و اعتقاد به معاد به آساني براي انسان حاصل نمي‌شود. اگر اعتقاد به «معاد» در انسان ايجاد شود، مسائل ديگر او نيز حلّ خواهد شد.

    گستره مباحث آيات معاد در کتب روايي
    از نکاتي که نظر پژوهشگر را در بحث مسأله «معاد» به خود جلب مي‌کند، توجّه محدّثين بزرگ به آيات مرتبط با اين مسأله است؛ در ميان محدّثين، مرحوم علاّمه مجلسي(رحمه الله) به طور گسترده اين آيات را ضمن عناوين مختلفي مورد توجه قرار داده‌اند. ما نيز کتاب بحارالانوار را به جهت جامعيت آن نسبت به ساير کتب روايي مورد بحث قرار مي‌دهيم.

    ايشان در جلدهاي ششم، هفتم و هشتم مباحث مربوط به «معاد» را ذکر کرده است. شيوه ايشان در طرح مباحث بدين صورت است که در هر بابي، ابتدا آيات مربوط را آورده‌اند و سپس، نکات تفسيري و توضيحات آيات را متذکّر مي‌شوند؛ در نهايت نيز وارد بحث روايي شده و روايات مربوط را بيان و توضيح مي‌دهند.

    به نظر مي‌رسد مناسب است قبل از ورود به اصل بحث، ابتدا عناوين و آيات شريفه قرآن کريم در مسأله معاد را که ايشان در اين سه جلد آورده‌اند، ذکر نماييم.

    ابواب و آيات مذکور در جلد 6 بحار الأنوار
    مرحوم علاّمه مجلسي(قدس سرّه) بحث معاد و «ابواب الموت» را از صفحه 116 جلد ششم کتاب بحار آغاز مي‌کند. بدين ترتيب که در باب اوّل از «ابواب الموت» تحت عنوان «حكمة الموت و حقيقته و ما ينبغي أن يعبّر عنه» ـ يعني: حکمت و حقيقت مردن چيست؟ و از اين حقيقت به چه تعبيري بايد ياد شود؟ ـ آيه دوم سوره ملک را ذکر مي‌نمايد. خداوند متعال در اين آيه مي‌فرمايد:

    (الَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَهُوَ الْعَزيزُ الْغَفُورُ)؛

    همان كه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد، و او عزيز آمرزنده است.

    در باب چهارم که بحث دوست داشتن ديدار پروردگار و مذمّت فرار از مرگ

    را تحت عنوان «حبّ لقاء الله و ذمّ الفرار من الموت» بيان مي‌کند، آيات زير را ذکر مي‌نمايد؛ البته توجّه داشته باشيد که مقصود ما، بيان صحّت ادّعاي ايشان نيست؛ و در مباحث آينده به بررسي آيات خواهيم پرداخت. اما به هر حال، ايشان اين آيات را ذکر مي‌کند:

    الف) آيات 94 تا 96 سوره بقره:

    (قُلْ إِنْ كانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ * وَلَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْديهِمْ وَاللَّهُ عَليمٌ بِالظَّالِمينَ * وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى حَياةٍ وَمِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصيرٌ بِما يَعْمَلُونَ)>؛

    بگو: «اگر نزد خدا، سراى بازپسين به شما اختصاص دارد و نه ديگر مردمان، پس اگر راست مي‌‏گوييد، آرزوي مرگ كنيد!.» * ولى به سبب كارها و اعمال زشتي كه پيش فرستاده‌اند، هرگز آن را آرزو نخواهند كرد. و خدا به [حال‏] ستمگران داناست. * و آنان را مسلماً آزمند و حريص‌ترين مردم به زندگى، و [حتى حريص‌تر] از كسانى كه شرك مي‌‏ورزند خواهى يافت. هر يك از اين‌ها آرزو دارد كه كاش هزار سال عمر كند با آن‌كه اگر چنين عمري هم به او داده شود، او را از عذاب دور نتواند داشت. و خدا بر آنچه مي‌كنند، بينا است.

    ب) آيات 143 و 168 سوره آل عمران:

    (وَلَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ) * (الَّذينَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ وَقَعَدُوا لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ)؛

    و شما مرگ را پيش از آن‌كه با آن روبرو شويد، سخت آرزو مى‌كرديد پس، آن را ديديد و [هم چنان‏] نگاه مى‌كرديد [پس تزلزل و فرار چرا؟!]. * همان كسانى كه [منافقاني که در خانه‏] نشستند و درباره دوستان خود گفتند: «اگر از ما پيروي مى‌كردند كشته نمى‌شدند.» بگو: «اگر راست مي‌‏گوييد مرگ را از خودتان دور كنيد.»

    ج) آيه 78 سوره نساء:

    (أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ في‏ بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ حَديثاً)؛

    هر كجا باشيد، مرگ شما را درمي‌يابد هر چند در بُرج‌هاي استوار باشيد. و اگر [پيشامد] خوبى به آنان [يعني منافقان] برسد، مى‌گويند: «اين از جانب خداست» و چون صدمه‌اي به ايشان برسد، مي‌گويند: «اين از طرف توست.» بگو: «همه از جانب خداست.» [آخر] اين قوم را چه شده است كه نمي‌خواهند سخنى را [درست‏] دريابند؟

    د) آيات 7 و 8 سوره يونس:

    (إِنَّ الَّذينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَرَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَاطْمَأَنُّوا بِها وَالَّذينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ * أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ)؛

    كسانى كه اميد به ديدار ما ندارند، و به زندگى دنيا دل خوش كرده و بدان اطمينان يافته‌اند، و كسانى كه از آيات ما غافل‌اند، * آنان به [كيفر] آن‌چه به دست آورده و کسب کرده‌اند، جايگاهشان آتش است.

    هـ ) آيه 16 سوره احزاب:

    (قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذاً لا تُمَتَّعُونَ إِلاَّ قَليلاً)؛

    بگو: «اگر از مرگ يا كشته شدن بگريزيد، هرگز اين گريز براي شما سود نمي‌بخشد، و در آن صورت، [از زندگى] جز اندكي [اندک مدتى يا اندك بهره‌اي] نخواهيد برد.»

    و) آيات 6 تا 8 سوره جمعه:

    (قُلْ يا أَيُّهَا الَّذينَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ * وَلا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْديهِمْ وَاللَّهُ عَليمٌ بِالظَّالِمينَ * قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)؛

    بگو: «اي كسانى كه يهودي شده‌ايد، اگر مي‌پنداريد كه شما دوستان خداييد نه مردم ديگر، پس اگر راست مي‌گوييد درخواست مرگ كنيد.» * و [لى‏] هرگز آن را به سبب آن‌چه از پيش به دست خويش فرستاده‌اند، آرزو نخواهند كرد، و خدا به [حال‏] ستمگران داناست. * بگو: «آن مرگى كه از آن مي‌گريزيد، قطعاً به سراغ شما مي‌آيد آن گاه به سوي داناي نهان و آشكار بازگردانيده خواهيد شد، و به آن‌چه [در روى زمين‏] مي‌كرديد، آگاهتان خواهد كرد.»

    مرحوم علاّمه مجلسي در ادامه، در باب پنجم، بحث «ملک الموت» را تحت عنوان «ملک الموت وأحواله وأعوانه وکيفيّة نزعه للروح» ـ يعني ملک الموت کيست و حالات و کيفيّات او چگونه است؟ همکاران و ياران او چه کساني هستند؟ و چگونه روح را از بدن اشخاص خارج مي‌کند؟ ـ ضمن هفت آيه از شش سوره قرآن کريم ذکر مي‌کند. اين آيات عبارتند از:

    الف) آيه 61 سوره انعام:

    (وَهُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَهُمْ لا يُفَرِّطُونَ)؛

    و اوست كه بر بندگانش قاهر [و غالب‏] است و نگهبانانى بر شما مي‌فرستد، تا هنگامى كه يكى از شما را مرگ فرا رسد، فرشتگان ما [عزرائيل و يارانش] جانش بستانند، در حالى كه [در انجام وظيفه] كوتاهى نمي‌كنند.

    ب) آيه 37 سوره اعراف:

    (فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَشَهِدُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرينَ)؛

    پس كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بندد يا آيات او را تكذيب كند؟ آن‌ها كسانى هستند كه نصيبشان را از آن‌چه که مقرّر شده دريافت مي‌دارند، تا آن‌گاه كه فرشتگان ما [مأموران مرگ] به سراغشان بيايند كه جانشان بستانند، مي‌‏گويند: «آن‌چه غير از خدا مي‌‏خوانديد كجاست؟ [تا به ياري‌تان آيند!]» مى‏گويند: «از [چشم‏] ما ناپديد شدند» و به زيان خود گواهى مي‌دهند كه كافر بودند!.

    ج) آيه 104 سوره يونس:

    (قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ في‏ شَكٍّ مِنْ ديني‏ فَلا أَعْبُدُ الَّذينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ)؛

    بگو: «اي مردم، اگر در دين من ترديد داريد، پس [بدانيد كه من‏] كسانى را كه به جاي خدا مي‌پرستيد نمي‌پرستم!، بلكه خدايى را مي‌پرستم كه جان شما را مي‌ستاند، و دستور يافته‌ام كه از مؤمنان باشم.»

    د) آيات 28 و 32 سوره نحل:

    (الَّذينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي‏ أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى‏ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * الَّذينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون)؛

    همانان كه فرشتگان جانشان را مي‌گيرند در حالى كه بر خود ستمكار بوده‏اند. پس، از در تسليم درمى‌آيند [و مى‏گويند:] «ما هيچ كار بدي نمى‌كرديم.» آري، خدا به آن‌چه مى‌كرديد داناست. * همان كسانى كه فرشتگان جانشان را در حالى كه [از پليدي کفر و فسق] پاكند، مى‌ستانند [و به آنان‏] مى‌گويند: «درود بر شما باد، به [پاداش‏] آن‌چه انجام مى‌داديد به بهشت درآييد.»

    هـ ) آيه 11 سوره تنزيل (سجده):

    (قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ)؛

    بگو: «فرشته مرگى كه بر شما گمارده شده، جانتان را مى‌‏ستاند، آن گاه به سوى پروردگارتان بازگردانيده مى‌شويد.»

    و) آيه 42 سوره زمر:

    (اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها وَالَّتي‏ لَمْ تَمُتْ في‏ مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتي‏ قَضى‏ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرى‏ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ)؛

    خداست که جان‌ها را هنگام مرگشان بازمى‌ستاند، و [نيز] روحى را كه در [موقع‏] خوابش نمرده است [مى‌گيرد،] پس آن [نفس و جانى‏] را كه مرگ بر او حتمي و قطعي است نگاه مى‌دارد [و ديگر از خواب بيدار نمي‌شود]، و آن ديگر [نَفْس‌ها] را [که زمان مرگ آن‌ها نرسيده] تا هنگامى معيّن [به سوى زندگىِ دنيا] بازپس مى‌فرستد. هرآينه در اين [امر] براى مردمى كه مى‌انديشند نشانه‌هايى [از قدرت خدا] است.

    در باب ششم نيز بيست و هشت آيه از يازده سوره قرآن کريم را تحت عنوان «سكرات الموت وشدائده وما يلحق المؤمن والكافر عنده» ـ مصيبت و سختي‌هاى مرگ و آن‌چه که به مؤمن و کافر در هنگام مرگ مى‌رسد ـ مطرح مى‌کند. اين آيات عبارتند از:

    الف) آيه 97 سوره نساء:

    (إِنَّ الَّذينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي‏ أَنْفُسِهِمْ قالُوا فيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَساءَتْ مَصيراً)؛

    كسانى كه بر خويشتن ستمكار بوده‌اند، [وقتى‏] فرشتگان جانشان را مى‌‏گيرند، مى‌‏گويند: «در چه [حال‏] بوديد؟» پاسخ مى‌دهند: «ما در زمين از مستضعفان بوديم.» مى‌گويند: «مگر زمين خدا وسيع نبود تا در آن [از محيط کفر و شرک به سرزمين اسلام] مهاجرت كنيد؟» پس، آنان جايگاهشان دوزخ است، و [دوزخ‏] بد سرانجامى است.

    ب) آيه 50 سوره انفال:

    (وَ لَوْ تَرى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبارَهُمْ وَذُوقُوا عَذابَ الْحَريقِ)؛

    و اگر ببينى آن گاه كه فرشتگان جان كافران را مى‌ستانند، بر چهره و پشت آنان [تازيانه آتشين] مى‌زنند و [گويند:] عذاب سوزان را بچشيد.

    ج) آيات 63 و 64 سوره يونس:

    (الَّذينَ آمَنُوا وَكانُوا يَتَّقُونَ * لَهُمُ الْبُشْرى فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَفِي الْآخِرَةِ لا تَبْديلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ)؛

    همانان كه ايمان آورده و پرهيزکارى ورزيده‌اند * در زندگى دنيا و در آخرت مژده و بشارت براى آنان است. وعده‌هاى خدا را تبديلى نيست. اين همان كاميابى بزرگ است.

    د) آيه 44 سوره احزاب:

    (تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً كَريماً)؛

    تحيّت و درودشان در روزي که او را ديدار مى‌کنند، سلام خواهد بود، و براى آنان پاداشى نيكو و پر ارزش آماده كرده است.

    هـ ) آيه 30 سوره فصّلت:

    (إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ)؛

    در حقيقت، كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداست»، سپس ايستادگى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مى‌آيند [و مى‏گويند:] «هان، بيم مَداريد و غمين مَباشيد، و به بهشتى كه وعده يافته بوديد، شاد باشيد.

    و) آيه 27 سوره محمّد(صلي الله عليه وآله):

    (فَكَيْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبارَهُمْ)؛

    پس چگونه [تاب مى‌آورند] وقتى كه فرشتگان [عذاب‏]، جانشان را مي‌ستانند و بر چهره و پشت آنان [تازيانه] مى‌نوازند؟

    ز) آيه 19 سوره ق:

    (وَجاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحيدُ)؛

    و حالت سکرات مرگ، به راستي و حقيقت فرا رسد [و به او گفته شود:] اين همان است كه از آن مى‌گريختى!

    ح) آيات 83 تا 94 سوره واقعه:

    (فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ * وَأَنْتُمْ حينَئِذٍ تَنْظُرُونَ * وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلكِنْ لا تُبْصِرُونَ * فَلَوْ لا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدينينَ * تَرْجِعُونَها إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ * فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبينَ * فَرَوْحٌ وَرَيْحانٌ وَجَنَّةُ نَعيمٍ * وَأَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمينِ * فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمينِ * وَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبينَ الضَّالِّينَ * فَنُزُلٌ مِنْ حَميمٍ * وَتَصْلِيَةُ جَحيمٍ)؛

    پس چرا آن گاه كه [جان شما] به گلو مى‏رسد، و در آن هنگام خود نظاره‌گريد، و ما به آن [محتضر] از شما نزديك‌تريم ولى نمى‌بينيد. پس چرا، اگر شما بى‌‏جزا مي‌مانيد [و حساب و كتابى در كار نيست‏]، آن [روح‏] را برنمى‌گردانيد؟ اگر راست مي‌گوييد! و امّا اگر [محتضر] از مقرّبان باشد، در آسايش و راحت و بهشت پر نعمت [خواهد بود]. و امّا اگر از اصحاب يمين و ياران دست راست باشد، [به او گفته مي‌شود:] از ياران دست راست بر تو سلام باد. و امّا اگر از تکذيب‌کنندگان گمراه باشد، پس با آبى جوشان پذيرايى خواهد شد، و [فرجامش‏] افکندن به جهنّم و آتش سوزان است.

    ط) آيه 10 سوره منافقين:

    (وَأَنْفِقُوا مِنْ ما رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْ لا أَخَّرْتَني إِلى أَجَلٍ قَريبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُنْ مِنَ الصَّالِحينَ)؛

    و از آن‌چه روزىِ شما گردانيده‌ايم، انفاق كنيد، پيش از آن‌كه يكى از شما را مرگ فرا رسد و بگويد: «پروردگارا، چرا تا مدّتى نزديک و بيشتر [مرگ‏] مرا به تأخير نينداختى تا صدقه دهم و از نيكوكاران باشم؟»

    ى) آيات 26 تا 30 سوره قيامت:

    (كَلاَّ إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ * وَقيلَ مَنْ راقٍ * وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ * وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ * إِلى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ)؛

    چنين نيست (كه انسان مى‌پندارد) هنگامى كه روح به استخوان‌هاى دور گردن (به گلوگاه) رسيد. و گفته شود: «چاره‏ساز [و طبيب شفابخش] كيست؟» و دانست كه همان [زمان، زمان‏] فراق [و جدايي از دنيا] است، و [محتضر را] ساق به ساق ديگر درپيچد، سوق و حرکت در آن روز به سوى پروردگارت باشد.

    ک) آيات 27 تا 30 سوره فجر:

    (يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلي في عِبادي * وَادْخُلي جَنَّتي)؛

    اى نفس مطمئنّه [و جان آرام گرفته]، به سوى پروردگار خويش بازگرد، در حالى كه تو از او خشنود و او از تو خشنود است. پس، در ميان بندگان من درآى، و در بهشت من داخل شو.

    به باب هفتم که مي‌رسيم، مشاهده مي‌شود مرحوم علاّمه در اين باب ـ که با عنوان «ما يعاين المؤمن والكافر عند الموت وحضور الائمّة(عليهم السلام)» مشخص شده است ـ آيه‌اي را ذکر نمي‌کند. حال، بايد ديد آيا ايشان آيه‌اي در اين رابطه پيدا نکرده‌اند و يا آن که واقعاً آيات قرآن اشاره‌اي به اين مطلب ندارند؟!.

    تذکّر نکته‌اي در اين‌جا ضروري به نظر مي‌رسد و آن اين که: واقعاً رضوان خدا بر مرحوم مجلسي باد که داراي وسعت اطلاع زيادي بودند؛ ايشان کسي نبوده که فقط کتاب‌ها را جمع‌آوري کرده باشد؛ به ويژه که در آن زمان از کامپيوتر و دستگاه‌هاي امروزي هم خبري نبوده تا از آن‌ها کمک گرفته شود. خود انتخاب آيات با اين عناوين، نياز به انس فراواني با قرآن دارد، و اين حاکي از ذهن قوي و اُنسي است که مرحوم مجلسي با قرآن داشته‌اند.

    ايشان سپس در باب هشتم که عنوانش «أحوال البرزخ والقبر وعذابه وسؤاله وسائر ما يتعلّق بذلك» ـ حالات برزخ، قبر، سؤال و عذاب قبر و ساير امور متعلّق به آن‌ها ـ است، به 8 آيه از 6 سوره قرآن اشاره مي‌کند که عبارتند از:

    الف) آيه 154 سوره بقره:

    (وَلا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَلكِنْ لا تَشْعُرُونَ)؛

    و كسانى را كه در راه خدا كشته مى‌شوند، مرده نخوانيد!، بلكه زنده‌اند و لکن شما درک نمي‌کنيد!

    ب) آيات 169 تا 171 سوره آل‌عمران:

    (وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ * فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ * يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنينَ)؛

    هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‌اند، مرده مپندار، بلكه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‌شوند. [ايشان] به آن‌چه خداوند از فضل خود به آنان داده، شادمان هستند، و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آن‌ها نپيوسته‌اند [کساني که هنوز شهيد نشده‌اند] شادى مى‌كنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى‌شوند. [آن‌ها] بر نعمت و فضل خداوند و اين كه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمى‌گرداند، شادى مى‌كنند.

    ج) آيه 27 سوره ابراهيم(عليه السلام):

    (يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ)؛

    خدا كسانى را كه ايمان آورده‌اند، در زندگى دنيا و در آخرت با سخن استوار ثابت مى‌گرداند، و ستمگران را بى‌راه مى‌گذارد، و خدا هر چه بخواهد [بر اساس حکمتش] انجام مى‌دهد.

    د) آيه 124 سوره طه:

    (وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى)؛

    و هر كس از ياد من روي بگرداند، در حقيقت، زندگىِ تنگ [و سختى‏] خواهد داشت، و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى‌كنيم.

    هـ) آيات 99 و 100 سوره مؤمنون:

    (حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَمِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ)؛

    [آن‌ها در شرک و کفر به سر مي‌برند] تا آن گاه كه مرگ يكى از ايشان فرا رسد، مى‌گويد: «پروردگارا! مرا بازگردانيد، شايد من در آن چه [که در دنيا از اموال و عمر] وانهاده‌ام [و کوتاهي کرده‌ام] كار نيكى انجام دهم. چنين نيست، اين سخنى است كه او گوينده آن است [ولي محقّق نمي‌شود] و پشاپيش آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته خواهند شد.

    و) آيه 11 سوره غافر (مؤمن):

    (قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى‏ خُرُوجٍ مِنْ سَبيلٍ)؛

    مى‌گويند: «پروردگارا!، دو بار ما را به مرگ رسانيدى و دو بار ما را زنده گردانيدى. به گناهانمان اعتراف كرديم پس آيا راهي براي بيرون ‏شدن [از آتش‏] هست؟»

    عنوان باب نهم نيز عبارت است از: «في جنّة الدنيا ونارها وهو من الباب الأوّل». در اين باب به 10 آيه از 5 سوره قرآن کريم اشاره شده است. اين آيات عبارتند از:

    الف) آيات 61 و 62 سوره مريم:

    (جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتي‏ وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا * لا يَسْمَعُونَ فيها لَغْواً إِلاَّ سَلاماً وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فيها بُكْرَةً وَعَشِيًّا)؛

    باغ‌هاى جاودانى كه [خداى‏] رحمان به بندگانش در جهان ناپيدا وعده داده است. در حقيقت، وعده او انجام شدنى [و محقّق] است. در آن‌جا جز درود و سلام، سخن باطل و بيهوده‌اى نمى‌شنوند و روزى‏شان صبح و شام در آن‌جا [آماده‏] است.

    ب) آيات 58 و 59 سوره حجّ:

    (وَ الَّذينَ هاجَرُوا في سَبيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ ماتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقينَ * لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلاً يَرْضَوْنَهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَليمٌ حَليمٌ)؛

    و آنان كه در راه خدا مهاجرت كرده، و سپس كشته شده يا مرده‌اند، قطعاً خداوند به آنان رزقى نيكو مى‌بخشد. و به راستى اين خداست كه بهترين روزى‏دهندگان است. بي‌ترديد آن‌ها را در جايگاهى وارد مي‌کند كه آن را مى‌پسندند، و شك نيست خداوند دانايى بردبار است.

    ج) آيات 25 تا 27 سوره يس:

    (إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ * قيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمي يَعْلَمُونَ * بِما غَفَرَ لي رَبِّي وَجَعَلَني مِنَ الْمُكْرَمينَ)؛

    من به پروردگارتان ايمان آوردم. [اقرار] مرا بشنويد. [سرانجام به جرم ايمان كشته شد، و بدو] گفته شد: «به بهشت درآى.» گفت: «اى كاش، قوم من مى‌دانستند، كه پروردگارم چگونه مرا آمرزيد و در زمره گراميان قرار داد.»

    د) آيات 45 و 46 سوره مؤمن (غافر):

    (فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَحاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ * النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ)؛

    پس خدا او را از عواقب سوء و آسيب آنچه نيرنگ مى‌كردند حفظ کرد، و بر فرعونيان عذابي سخت وارد شد و آن‌ها را فرا گرفت. [اينك فرعونيان هر] صبح و شام بر آتش عرضه مى‌شوند، و روزى كه رستاخيز برپا شود [فرياد مى‌رسد كه:] «فرعونيان را در سخت‏ترين [انواع‏] عذاب درآوريد.»

    هـ) آيه 25 سوره نوح:

    (مِمَّا خَطيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً)؛

    [تا] به سبب گناهانشان غرق گشتند و [پس از مرگ‏] در آتشى درآورده شدند و براى خود، در برابر خدا يارانى نيافتند.

    مرحوم مجلسي بعد از بيان اين آيات و تفسير آن‌ها در اين ابواب، در اواخر جلد 6 از صفحه 295 بحث ديگري را تحت عنوان «أبواب المعاد وما يتبعه ويتعلّق به» آغاز مي‌نمايد. در باب اوّل، علائم و نشانه‌هاى قيامت را تحت عنوان «أشراط الساعة وقصّة يأجوج ومأجوج» بيان کرده و در آن به 27 آيه از 7 سوره قرآن به ترتيب زير اشاره مى‌نمايد:

    الف) آيه 158 سوره انعام:

    (هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتي‏ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ في‏ إيمانِها خَيْراً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ)؛

    آيا جز اين انتظار دارند كه فرشتگان [عذاب] به سويشان بيايند، يا پروردگارت بيايد، يا پاره‏اى از نشانه‌هاى پروردگارت بيايد؟ [اما] روزى كه برخي از نشانه‌هاى پروردگارت [پديد] آيد، كسى كه قبلاً ايمان نياورده يا خيرى در ايمان آوردن خود به دست نياورده، ايمان آوردنش سود نمى‌بخشد. بگو: «منتظر [عذاب] باشيد كه ما [هم‏] منتظريم.»

    ب) آيات 93 تا 99 سوره کهف:

    (حَتَّى إِذا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلاً * قالُوا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجاً عَلى‏ أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا * قالَ ما مَكَّنِّي فيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعينُوني‏ بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْماً * آتُوني‏ زُبَرَ الْحَديدِ حَتَّى إِذا ساوى‏ بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذا جَعَلَهُ ناراً قالَ آتُوني‏ أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْراً * فَمَا اسْطاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً * قالَ هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا * وَتَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ في‏ بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً)؛

    تا وقتى به ميان دو سدّ رسيد، در برابر آن دو [سدّ]، طايفه‌اى را يافت كه نمى‌توانستند هيچ زبانى را بفهمند. [به هر وسيله‌اى که شد] گفتند: «اى ذو القرنين، يأجوج و مأجوج سخت در زمين فساد مى‌كنند، آيا [ممكن است‏] مالى در اختيار تو قرار دهيم تا ميان ما و آنان سدّى قرار دهى؟» [ذو القرنين] گفت: «آنچه پروردگارم به من در آن تمكّن و توانايي داده، [از كمك مالى شما] بهتر است. مرا با نيرويى [انسانى‏] يارى كنيد [تا] ميان شما و آن‌ها سدّى استوار قرار دهم.»

    براى من قطعات آهن بياوريد، تا آن گاه كه ميان دو كوه برابر شد [و ارتفاع اسکلت ديوار آهنين با سر دو کوه برابر شد]، گفت: «بدميد» تا آن‌گاه كه آن را مانند آتشى بگداخت، گفت: «مس گداخته برايم بياوريد تا روى آن بريزم.» [در نتيجه، طايفه يأجوج و مأجوج‏] نتوانستند از آن [مانع‏] بالا روند و نتوانستند آن را سوراخ كنند. گفت: «اين رحمت و بخشايشي از جانب پروردگار من است، پس چون وعده پروردگارم فرا رسد، آن [سدّ] را در هم كوبد [خُرد و هموار سازد]، و وعده پروردگارم حق است.» و در آن روز آنان را رها مى‌كنيم تا موج‏آسا بعضى با برخى درآميزند و [همين كه‏] در صور دميده شود، همه آن‌ها را گرد خواهيم آورد.

    ج) آيه 82 سوره نمل:

    (وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ)؛

    و چون [هنگام آن رسد كه‏] آن گفتار ـ وعده ما به عذاب ـ بر آنان واقع شود، براى آنان از زمين جنبنده‌اى بيرون آريم كه با آنان اين سخن گويد كه مردم به نشانه‌هاى ما يقين ـ باور بى‌گمان ـ نمى‌داشتند.

    د) آيه 61 سوره زخرف:

    (وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَّ بِها وَاتَّبِعُونِ هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ)؛

    و هر آينه او ]عيسى[ نشانه‌اى است براى دانستن قيامت، پس در آن ]روز رستاخيز[ شك نكنيد و مرا پيروى كنيد، اين است راه راست.

    هـ) آيات 11 تا 16 سوره دخان:

    (يَغْشَى النَّاسَ هذا عَذابٌ أَليمٌ * رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ * أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرى‏ وَقَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبينٌ * ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ * إِنَّا كاشِفُوا الْعَذابِ قَليلاً إِنَّكُمْ عائِدُونَ * يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى‏ إِنَّا مُنْتَقِمُونَ)؛

    ]آسمان دودي آشکار بياورد[ كه مردم را فرو مى‌گيرد، [گفته مي‌شود] اين است عذاب دردناک. [مى‌گويند:] «پروردگارا!، اين عذاب را از ما بردار كه ما ايمان آرنده‌ايم.» آنان را كجا [جاى‏] پند [گرفتن‏] باشد، و حال آن كه به يقين براى آنان پيامبرى روشنگر آمده است. آن گاه از او روى گرداندند و گفتند: «آموخته و تعليم‌يافته‏اى است ديوانه.» [اينک] ما اين عذاب را اندكى از شما برمى‌داريم [ولى‏] شما [به كفر] بازمى‌گرديد. روزى كه [كافران را] سخت فروگيريم، كه ما انتقام‌گيرنده‌ايم!.

    و) آيه 18 سوره محمّد(ص):

    (فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ)؛

    آيا [كافران‏] جز اين انتظار مى‌برند كه رستاخيز به ناگاه بر آنان فرارسد؟ همانا نشانه‌هاى آن پديد آمده است. پس اگر [رستاخيز] بر آنان دررسد، ديگر كجا جاى اندرزشان است [و به آنان سود مي‌بخشد]؟

    در باب دوم نيز با عنوان «نفخ الصور وفناء الدنيا وأنّ كلّ نفس تذوق الموت» بحث نفخ صور و مردن تمام بندگان را مطرح کردند. در اين باب به 35 آيه از 14 سوره قرآن کريم به ترتيب زير اشاره مي‌نمايد:

    الف) آيه 185 سوره آل‌عمران:

    (كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَمَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ)؛

    هر جاندارى چشنده [طعم‏] مرگ است، و همانا روز رستاخيز پاداش‌هاي شما به طور كامل داده مى‏شود. پس هر كه را از آتش دوزخ دور داشته و به بهشت درآورند، به راستي [و قطعاً] كامياب و رستگار شده است، و زندگى دنيا چيزي جز کالا و مايه فريب نيست.

    ب) آيه 58 سوره اسراء:

    (وَ إِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلاَّ نَحْنُ مُهْلِكُوها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَديداً كانَ ذلِكَ فِي الْكِتابِ مَسْطُوراً)؛

    و هيچ آبادى و شهرى نيست مگر اين كه ما [مردم] آن را [در صورت نافرمانى،] پيش از روز رستاخيز [به مرگ] به هلاكت مي‌‏رسانيم يا به عذابي سخت [هم‌چون قحطي و وبا] گرفتار سازيم. اين [روش و عقوبت] در آن كتاب [لوح محفوظ] نوشته شده است.

    پ) آيه 99 سوره کهف:

    (وَتَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ في‏ بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً)؛

    و در آن روز آنان را رها مى‌كنيم تا موج‌آسا بعضى با برخى درآميزند [دچار هرج و مرج شوند] و [همين كه‏] در صور دميده شود، همه آنها را جمع آورده و حاضر خواهيم ساخت.

    ت) آيه 102 سوره طه:

    (يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً)؛

    [همان‏] روزى كه در صور دميده مى‌شود، و در آن روز مجرمان را كبودچشم [کور و نابينا] برمى‌انگيزيم.

    ث) آيات 34 و 35 سوره انبياء:

    (وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ * كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنا تُرْجَعُونَ)؛

    و پيش از تو براى هيچ بشرى جاودانگى [در دنيا] قرار نداديم. آيا اگر تو از دنيا بروى آنان جاويدانند؟ هر نفسى چشنده مرگ است، و شما را از راه آزمايش به بد و نيك خواهيم آزمود، و به سوى ما بازگردانيده مى‌شويد.

    ج) آيات 15 و 101 سوره مؤمنون:

    (ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ * فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلا يَتَساءَلُونَ)؛

    سپس شما از پس آن هر آينه مردگانيد. * پس آن گاه كه در صور دميده شود، [ديگر] آن روز ميانشان نسبت خويشاوندى وجود ندارد، و از [حال‏] يكديگر نمى‌پرسند [يا از يكديگر درخواست نتوانند كرد].

    چ) آيات 87 و 88 سوره نمل:

    (وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ داخِرينَ * وَتَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ إِنَّهُ خَبيرٌ بِما تَفْعَلُونَ)؛

    و روزى كه در صور دميده شود، پس هر كه در آسمان‌ها و هر كه در زمين است به هراس افتد، مگر آن كس كه خدا بخواهد. و همه سرافكنده و فروتن به نزد او آيند. و كوه‌ها را مى‌بينى [و] مى‌‏پندارى كه بى‌‏حركتند و حال آن كه هم‌چون ابر در حركتند. [اين‏ کار و] صُنعِ خدايى است كه هر چيزى را در كمال استوارى پديد آورده است. همانا، او به آن چه انجام مى‌دهيد آگاه است.

    ح) آيه 57 سوره عنکبوت:

    (كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ)؛

    هر كسى چشنده مرگ است، سپس به سوى ما بازگردانده مى‌شويد.

    خ) آيات 48 تا 54 سوره يس:

    (وَ يَقُولُونَ مَتى‏ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ * ما يَنْظُرُونَ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ * فَلا يَسْتَطيعُونَ تَوْصِيَةً وَلا إِلى‏ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ * وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى‏ رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ * قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ * إِنْ كانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَميعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ * فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَلا تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)؛

    و مى‌گويند: «اگر راست مى‌گوييد، پس هنگام اين وعده [عذاب‏] كى خواهد بود؟» اينان جز يك بانگ و فرياد [مرگبار] آسماني را انتظار نخواهند كشيد كه ناگهان در حالى كه ستيزه و كشمكش مى‌كنند بگيردشان. آن گاه نه توانايى وصيّتى دارند و نه مى‌توانند به سوى كسان و خانواده خود برگردند. و در صور دميده خواهد شد، پس آنان ناگاه از گورهاى خود به سوىِ پروردگارشان مي‌شتابند. ‏گويند: «اى واى بر ما، چه كسى ما را از آرامگاهمان برانگيخت؟ اين است همان وعده خداى رحمان، و پيامبران راست مى‌گفتند.» [باز هم‏] يك فرياد است و بس و به ناگاه همه در پيشگاه ما حاضر آيند. پس، امروز بر كسى هيچ ستمى نخواهد شد و جز آن چه مى‌كرديد، پاداشى نخواهيد يافت.

    د) آيه 15 سوره ص:

    (وَ ما يَنْظُرُ هؤُلاءِ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً ما لَها مِنْ فَواقٍ)؛

    و اينان جز يك فرياد [و بانگ سهمگين عذاب] را انتظار نمى‌برند كه هيچ [مجال‏ و] مهلت و تأخيري در آن نيست.

    ذ) آيات 30 و 31 و 67 تا 70 سوره زمر:

    (إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ * ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ * وَما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَميعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَالسَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمينِهِ سُبْحانَهُ وَتَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ * وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فيهِ أُخْرى‏ فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ * وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَوُضِعَ الْكِتابُ وَجي‏ءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَداءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لا يُظْلَمُونَ * وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِما يَفْعَلُونَ)؛

    همانا تو مى‌ميرى و آنان نيز خواهند مرد. * سپس شما در روز رستاخيز نزد پروردگارتان با يكديگر ستيزه خواهيد كرد. * و خداى را چنان كه شايسته اوست نشناختند، و روز رستاخيز زمين يكسره در قبضه [قدرت‏] اوست و آسمان‌ها به دست راست [يعنى به قدرت] او پيچيده شوند؛ پاك است او، و برتر است از آن كه با او شريک مى‌گيرند. * و در صور دميده شود، پس هر كه در آسمان‌ها و هر كه در زمين است بيهوش شود [بميرد] مگر آنان كه خداى خواهد، سپس بار ديگر در آن دميده شود، و بناگاه آنان بر پاى ايستاده، مى‌نگرند. *و [در آن روز] زمين به نور خداوند خود روشن شود و نامه [هاى اعمال‏] را پيش نهند و پيامبران و گواهان را بياورند و ميان ايشان [آدميان] به راستى و درستى داورى شود و بر آنان ستم نرود. * و هر كسي [نتيجه‏ و پاداش] آن چه انجام داده است به تمام بيابد و او [خداوند] به آن‌چه مي‌كنند، داناتر است.

    ر) آيات 20 تا 22 و 41 تا 44 سوره ق:

    (وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعيدِ * وَجاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَشَهيدٌ * لَقَدْ كُنْتَ في‏ غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديدٌ * ... وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَكانٍ قَريبٍ * يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ * إِنَّا نَحْنُ نُحْيي‏ وَنُميتُ وَإِلَيْنَا الْمَصيرُ * يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً ذلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنا يَسيرٌ)؛

    و در صور دميده شود، اين است روز وعده عذاب [روز رستاخيز]. و هر كسى مى‌آيد در حالى كه با او [فرشته‏] سوق‌دهنده [راننده‌اى] و [فرشته‏] گواهى‌دهنده‏اى هست. [به او گفته مي‌شود:] هر آينه از اين غافل بودى، پس ما پوشش و پرده [از جلوي چشمانت] را برداشتيم، از اين رو امروز چشمت تيزبين است * و گوش فرادار [و منتظر باش] روزى را كه آوازدهنده [اسرافيل] از جايى نزديك آواز دهد؛ آن روز كه آن بانگ حق ـ دميدن دوم ـ را بشنوند، آن [روز] روز بيرون‏شدن [از گور] است. همانا ما زنده مى‌كنيم و مى‌ميرانيم و بازگشت به سوى ماست. روزى كه زمين از [روي] آنان بشكافد شتابنده باشند [شتابان از گورها بيرون آيند]، اين برانگيختنى است كه بر ما آسان است.

    ز) آيات 26 و 27 سوره الرحمن:

    (كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ * وَيَبْقى‏ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ)؛

    هر كه بر روى آن [زمين] است، نيست شدنى است. و ذاتِ باشكوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند.

    س) آيات 8 تا 10 سوره مدّثر:

    (فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ * فَذلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسيرٌ * عَلَى الْكافِرينَ غَيْرُ يَسيرٍ)؛

    پس چون در صور دميده شود [براى زنده‌شدن مردگان]، آن روز، روزى سخت و دشوار است، بر كافران آسان نيست.

    ابواب و آيات مذکور در جلد 7 بحار الأنوار
    مرحوم مجلسي در جلد هفتم کتاب، بقيه «ابواب المعاد» را ادامه مي‌دهند و باب سوم را با عنوان «إثبات الحشر وكيفيّته وكفر من أنكره» ـ اثبات حشر و چگونگي آن و کفر منکر حشر ـ مطرح مي‌نمايند. ايشان در اين باب، از اوّلين سوره قرآن که حمد باشد آغاز کرده و تا يک‌صد و هفتمين سوره قرآن که سوره ماعون است، از 64 سوره قرآن کريم، 269 آيه را مطرح کرده و به بيان آن‌ها مي‌پردازند.

    بعد از آن در باب چهارم با عنوان «أسماء القيامة واليوم الذى تقوم فيه وأنّه لا يعلم إلاّ الله» از هفده سوره قرآن کريم، 37 آيه را مي‌آورد که اسامي قيامت در آن‌ها بيان شده است.

    در باب پنجم نيز با عنوان «صفة المحشر» از 30 سوره قرآن کريم، 209 آيه را بيان کرده، که صفات محشر در آن‌ها ذکر شده است.

    عنوان باب ششم، «مواقف القيامة وزمان مكث الناس فيها وأنّه يؤتي بجهنّم فيها» است که در آن به 16 آيه از 5 سوره قرآن کريم اشاره شده است.

    در باب هشتم، با عنوان «أحوال المتّقين والمجرمين في القيامة»، 208 آيه قرآن کريم از 36 سوره مطرح شده است.

    باب نهم تحت عنوان «يدعى الناس بأسماء أمّهاتهم إلاّ الشيعة، وإنّ كلّ سبب ونسب منقطع يوم القيامة إلاّ نسب رسول الله(صلي الله عليه وآله) وصهره»، آيات 101 از سوره مؤمنون و 33 از سوره لقمان را بيان مي‌نمايد.

    در باب دهم، بحث «ميزان» مطرح مي‌شود که در آن، به 12 آيه از 5 سوره قرآن کريم اشاره شده است.

    باب يازدهم به بحث محاسبه بندگان و محشور شدن حيوانات با عنوان «محاسبة العباد وحكمه تعالى في مظالمهم وما يسألهم عنه وفيه حشر الوحوش» پرداخته است که علاّمه مجلسي(رحمه الله) در اين باب، 20 آيه از 12 سوره قرآن کريم را ذکر مي‌نمايد.

    در باب دوازدهم، بحث «السؤال عن الرسل والأمم» آمده که به آيات زير اشاره دارد:

    الف ـ آيه 109 سوره مائده:

    (يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ قالُوا لا عِلْمَ لَنا إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ)

    روزى كه خدا پيامبران را فراهم آوَرَد و گويد: [دعوت‏] شما را چه پاسخ دادند؟ گويند: ما را دانشى نيست، همانا تويى داناى نهان‌ها.

    ب ـ آيات 6 و 7 سوره اعراف:

    (فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَلَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلينَ * فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَما كُنَّا غائِبينَ)

    پس، قطعاً از كسانى كه [پيامبران‏] به سوى آنان فرستاده شده‌اند خواهيم پرسيد، و قطعاً از [خود] فرستادگان [نيز] خواهيم پرسيد. * و هر آينه [احوالشان را] بر آنان از روى دانش ـ دانشى گسترده و تمام ـ بر گوييم، و ما [از آنان‏] غايب ـ دور و بى‌خبر ـ نبوديم.

    عنوان باب چهاردهم، «ما يظهر من رحمته تعالى في القيامة» است که آيه 38 سوره نور، (لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَيَزيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ) ـ تا خدا بهتر از آنچه انجام مى‌دادند، به ايشان جزا دهد و از فزون‏بخشى خود بر آنان بيفزايد، و خدا [ست كه‏] هر كه را بخواهد بى‌حساب روزى مى‌دهد ـ و آيه 70 سوره فرقان، (إِلاَّ مَنْ تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَكانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً) ـ مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و كار نيك و شايسته كنند، پس اينانند كه خداوند بدى‌هاشان را به نيكي‌ها بدل گردانَد، و خدا آمرزنده مهربان است ـ در آن بيان شده است.

    ايشان در باب شانزدهم، با عنوان «تطاير الكتب وانطاق الجوارح وسائر الشهداء في القيامة» بحث پرونده بندگان و به نطق آمدن اعضا و جوارح را در 18 آيه از 7 سوره قرآن کريم مطرح نموده‌اند.

    در باب هفدهم نيز با عنوان «الوسيلة وما يظهر من منزلة النبيّ وأهل بيته(عليهم السلام) في القيامة» بحث جايگاه پيامبر و اهل بيت(عليهم السلام) در قيامت و مقام شفاعت آنان را بيان مي‌کند که در اين باب، به آيه 8 سوره تحريم: (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى‏ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَبِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَاغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ) ـ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، به درگاه خدا توبه‌اى راستين كنيد، اميد است كه پروردگارتان بدي‌هاتان را از شما بزدايد و شما را به باغ‌هايى كه از زير [درختان‏] آن جويبارها روان است درآورد. در آن روز خدا پيامبر [خود] و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند خوار نمى‌گرداند؛

    نورشان پيشاپيش آنان، و از سمت راستشان مي‌رود. مى‌گويند: «پروردگارا! نور ما را براى ما كامل گردان و بر ما ببخشاى، كه تو بر هر چيز توانايى» ـ و آيات 4 و 5 سوره ضحي: (وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى‏ * وَلَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى) ـ و هر آينه آن جهان براى تو بهتر است از اين جهان. و هر آينه پروردگارت تو را بخششى خواهد كرد كه خشنود شوى ـ اشاره شده است.

    ابواب و آيات مذکور در جلد 8 بحار الأنوار
    در جلد هشتم، اوّلين باب، باب 18 است که در آن آيه‌اي از قرآن کريم نيامده است. بعد از آن باب 19 است با عنوان: «أنّه يدعى فيه كلّ أناس بإمامهم»، که در آن آيات 97 و 98 سوره هود: (... فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشيدٍ * يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ) ـ پس اينان فرمان فرعون را پيروى كردند و حال آن كه فرمان فرعون بر راه راست نبود. در روز رستاخيز پيشاپيش قوم خويش مي‌رود [پيشواي قوم خود مي‌شود] و آن‌ها را به آتش دوزخ در آورد، و چه ورودگاه بدي براي واردان است ـ و آيات 71 و 72 سوره اسراء: (يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَلا يُظْلَمُونَ فَتيلاً * وَمَنْ كانَ في‏ هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَأَضَلُّ سَبيلاً) ـ [به ياد آر] روزى كه هر گروه از مردم را به پيشوايشان بخوانيم، پس هر كه نامه او را به دست راستش دهند آنان نامه خويش را بخوانند و به اندازه رشته باريك ميان هسته خرما [يعنى اندكي] ستم نبينند. و هر كه در اين جهان كور [دل‏] است، در آن جهان نيز كور و گمراه‏تر باشد ـ ذکر شده است.

    در باب 20 با عنوان «صفة الحوض وساقيه صلوات الله عليه»، فقط آيه اوّل از سوره کوثر: (إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ) ـ همانا تو را کوثر داديم ـ بيان شده است.

    در باب 21 بحث شفاعت را با عنوان «الشفاعة» مطرح کرده‌اند و در آن به 18 آيه از يازده سوره قرآن اشاره شده است.

    باب 22 با عنوان «الصراط» فقط آيه 14 از سوره فجر: (إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ) ـ هر آينه پروردگارت در كمين‌گاه است ـ را در خود جاي داده است.

    عنوان باب 23 «الجنّة ونعيمها، رزقنا الله وسائر المؤمنين حورها وقصورها وحبورها وسرورها» است که در آن به 185 آيه از 59 سوره اشاره شده است.

    بحث جهنّم و اوصاف آن در باب 24 با عنوان «النار أعاذنا الله وسائر المؤمنين من لهبها وحميمها وغساقها وغسلينها وعقاربها وحياتها وشدائدها ودركاتها بمحمّد سيّد المرسلين وأهل بيته الطاهرين(عليهم السلام)» آمده است که مرحوم مجلسي به 383 آيه از آيات قرآن کريم که در 70 سوره آمده‌اند، اشاره مي‌کند.

    در باب 25 با عنوان «الأعراف وأهلها وما يجرى بين أهل الجنّة وأهل النّار»، آيات 42 تا 51 سوره اعراف ذکر شده است:

    (وَ الَّذينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُونَ * وَنَزَعْنا ما في‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْري مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ وَقالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ وَنُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * وَنادى‏ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمينَ * الَّذينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَها عِوَجاً وَهُمْ بِالْآخِرَةِ كافِرُونَ * وَبَيْنَهُما حِجابٌ وَعَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسيماهُمْ وَنادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوها وَهُمْ يَطْمَعُونَ * وَإِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ * وَنادى‏ أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسيماهُمْ قالُوا ما أَغْنى‏ عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ * أَهؤُلاءِ الَّذينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ * وَنادى‏ أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرينَ * الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَهُمْ لَهْواً وَلَعِباً وَغَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا وَما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ)؛

    و كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيك و شايسته كردند [هر اندازه عمل نيك كرده‏اند بپذيريم، كه‏] هيچ كس را جز به اندازه توانش تكليف ننهيم. ايشان بهشتيانند و در آن جاودانه باشند. و هر چه از كينه و دشمنى در دل‌هاى ايشان بود مي‌زداييم. از زير [قصر و كوشك‌هاى‏] آنان جوي‌ها روان است و گويند: سپاس و ستايش خداى راست كه ما را بدين [جايگاه و نعمت‌ها] راه و هدايت نمود و اگر خدا ما را رهبري نمي‌کرد، ما خود راه و هدايت نمى‌يافتيم. هر آينه فرستادگان پروردگارمان به راستى و درستى آمدند. و ايشان را آواز دهند كه اين را به پاداش آنچه مى‌كرديد به شما ميراث داده‏اند. و بهشتيان، دوزخيان را آواز دهند كه همانا ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داد، راست و درست يافتيم، آيا شما هم آنچه را پروردگارتان وعده داد، راست و درست يافتيد؟ گويند: آرى. آن‌گاه آوازدهنده‌اى در ميانشان آواز دهد كه لعنت خدا بر ستمكاران باد؛ همان‌ها كه [مردم را] از راه خدا باز مى‌دارند و آن را كج و ناراست مى‌جويند و به جهان واپسين كافرند. و ميان آن دو گروه [بهشتيان و دوزخيان] پرده و حائلي است و بر اعراف، مردانى هستند كه همه را به سيما و نشان چهره‌هاشان مى‏شناسند و بهشتيان را كه هنوز به بهشت نرفته‌اند ولى اميد مى‌دارند، آواز دهند كه درود بر شما باد! و چون ديدگانشان سوى دوزخيان گردانده شود، گويند: پروردگارا، ما را با گروه ستمكاران قرار مده!. و آنان كه بر اعرافند، مردانى را كه به نشان چهره‌هاشان مى‌شناسند آواز دهند، گويند: فراهم‌آمدن و جمعيت شما و آن گردنكشى و بزرگ‌منشى كه مى‌نموديد، هيچ به كارتان نيامد. آيا اينان [بهشتيان] همان كسانند كه سوگند مى‌خورديد كه خدا رحمتى [بخشايش و نعمتى] به ايشان نرساند؟ [اى بهشتيان‏!] به بهشت در آييد نه بيمى بر شماست و نه اندوهناک مي‌شويد. و دوزخيان بهشتيان را آواز دهند كه از آب يا از آنچه خداوند روزيتان كرده بر ما فرو ريزيد. گويند: خداوند اين دو را بر كافران حرام كرده است. آنان كه دين خود را به سرگرمى و بازى گرفتند و زندگى دنيا آنان را بفريفت. پس امروز آنها را از ياد مى‌بريم [و آنان را فرومى‌گذاريم] به سزاى آن كه آن‌ها ديدار امروزشان را از ياد بردند و آيات ما را انكار مى‌كردند.

    و بالاخره باب 26 بحث خلود در بهشت و جهنّم و ذبح مرگ را با عنوان «ذبح الموت بين الجنّة والنّار والخلود فيهما وعلّته» عهده‌دار است که 6 آيه از آيات قرآن کريم در آن ذکر شده است که عبارتند از:

    الف ـ آيات 104 تا 108 سوره هود:

    (وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ * يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعيدٌ * فَأَمَّا الَّذينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فيها زَفيرٌ وَشَهيقٌ * خالِدينَ فيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَالْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُريدُ * وَأَمَّا الَّذينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدينَ فيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَالْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ)؛

    و ما آن را جز تا مدّتي معيّن [برشمرده] به تأخير نمى‌افكنيم. روزى [است‏] كه چون فرا رسد هيچ كس جز به اذن وى سخن نگويد. پس بعضى از آنان تيره‌بختند و [برخى‏] نيكبخت. و اما كسانى كه تيره‏بخت شده‌اند، در آتشند كه در آنجا ناله‌اى زار و فريادى چون بانگ خران دارند [دم و بازدمى با آه و ناله و فرياد و اندوه دارند]. تا آسمان‌ها و زمين برجاست، در آن ماندگار خواهند بود، مگر آن‌که پروردگارت بخواهد، که پروردگار تو هر چه خواهد مي‌کند. و اما كسانى كه نيكبخت شده‌اند، تا آسمان‌ها و زمين برجاست، در بهشت جاودانند، مگر آن که پروردگارت بخواهد؛ [كه اين‏] بخششى است هميشگي و بُريده نشدني.

    ب ـ آيه 39 سوره مريم:

    (وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ في‏ غَفْلَةٍ وَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ)؛

    و آنان را از روز دريغ و پشيمانى بترسان آن گاه كه كار تمام شود. و [امروز] ايشان در غفلت‏اند و [آن روز را] باور نمى‌دارند.

    موارد فوق عناويني است که مرحوم علاّمه مجلسي(قدس سرّه) در کتاب خود ذکر کرده است؛ هرچند که اگر تفحّص و جستجوي بيش‌تري داشته باشيم، عناوين ديگري را نيز مي‌توانيم از آيات استخراج کنيم؛ به عنوان مثال: در آيات قرآن کريم ادلّه‌اي

    از سوي انبيا(عليهم السلام) در رابطه با اثبات حشر و معاد آمده است که مي‌توان آن‌ها را به عنوان بابي مستقل بيان کرد؛ و يا آياتي در قرآن کريم وجود دارد که به شبهات منکرين معاد در آن‌ها پاسخ داده شده است؛ هم‌چنين است بحث جسماني بودن معاد يا روحاني بودن آن.

    به هر حال، بحث از آيات معاد را بر حسب ترتيبي که مرحوم علاّمه بيان کرده‌اند آغاز مي‌کنيم. البته ضمن مباحث، عناويني را که ايشان بدان‌ها اشاره نکرده، نيز آيات ديگري که وجود دارد و ايشان ذکر نکرده‌اند را مطرح خواهيم کرد.

کليه حقوق اين سايت متعلق به مرکز فقهي ائمه اطهار (ع) است.