سایت مرکز فقهی


اصول صدر جلد اول


ترجمه، شرح و تحقیق کتاب بحوث فی علم الاصول
مترجم: 
حسن مهدوی
سال نشر: 
1397
زبان: 
دسته بندی: 
گروه علمی: 
گروه فقه و اصول
شابک: 
978-600-388-102-0
قطع: 
وزیری (سلفونی)
حجم صفحات: 
600
نوبت چاپ: 
اول
  • معرفی اثر: 

    مقدمه
    بسم الله الرحمن الرحيم

    والحمد لله‌ ربّ العالمين وصلّى الله‌ على محمّد وآله الطاهرين

    هرچند تاكنون كتاب‌هاى متعددى در زمينه اصول فقه نگاشته شده و در دسترس طالبان آن قرار گرفته است، ولى آثار اصولى استاد شهيد آيه‌الله‌ العظمى حاج سيد محمّدباقر صدر(قدس‌سره) درهاى جديدى را به سوى پژوهندگان اين علم گشوده است و اين مرهون ابتكارات و نوآورى‌هايى است كه آن شهيد بزرگوار(قدس‌سره) در علوم مختلف اسلامى از جمله اصول فقه از خود بروز و ظهور دادند.

    كتاب «بحوث فى علم الاصول» كه يك دوره تقريرات كامل خارج اصول آن عزيز از دست‌رفته است، آينه‌اى براى رسيدن به آراى اصولى ايشان است كه با توجه به عربى بودن آن و پيچيدگى برخى از مباحثش، جاى خالى ترجمه‌اى روان و با حفظ امانتدارى در محتوا احساس مى‌شد كه بحمدالله‌ به اين مهم با همّت مركز فقهى ائمه اطهار(عليهم‌السلام) جامه عمل پوشانده شد و باعث خوشحالى اينجانب گرديد.

    ضمن قدردانى از تمامى دست‌اندركاران اين اثر علمى، براى روح بلند آن شهيد والامقام ـ قدس الله‌ نفسه الزكيه وحشره الله‌ مع أجداده الطاهرين(عليهم‌السلام) ـ علوّ درجات مسئلت نموده و اميدوارم جويندگان علوم اسلامى از اين اثر علمى بهره‌مند گردند؛ ان شاء الله‌ تعالى.

    8 جمادى الثانى 1439 هجرى قمرى
    حوزه مباركه علميه قم، سيد محمود هاشمى شاهرودى

    مقدمه معاونت پژوهش
    بسم الله الرحمن الرحيم

    بر پويندگان طريق اجتهاد روشن است كه امروزه پاسخ به بسيارى از شبهات در احكام فردى و اجتماعى مرهون تحقيقات عميق اصوليان معاصر است. بنا بر نقل برخى از تلامذه مرحوم آية الله‌ العظمى سيّد محمّدهادى ميلانى(قدس سرّه) ، بايد گفت: «مَن لا اُصول له لا فقه له» و دقيق‌تر و عميق‌تر بايد پذيرفت كه «مَن لا اُصول له، لا فقه ولا تفسير ولا عقائد له». از اين جهت براى تقويت بنيه فقهى حوزه‌هاى علميّه لازم است مباحث اصول به صورت هرچه دقيق‌تر مطرح و عناوين و ابواب جديدى به آن اضافه گردد.

    در ميان اصوليان معاصر، مرحوم آية الله‌ العظمى سيّد محمّدباقر صدر ـ رضوان الله‌ تعالى عليه ـ از تبحّرى خاص و تسلّطى كم‌نظير بر اصول برخوردار بودند. ايشان ضمن آن‌كه شالوده و شاكله اصلى تحقيقات خويش را بر اخذ از اساتيد و گذشتگان قرار دادند، خود نيز نوآورى‌هاى متعدّدى در اين علم داشته است.

    يكى از كتاب‌هايى كه متضمّن آراء و نظريات ايشان در علم اصول است، كتاب بحوث فى علم الاُصول به قلم حضرت آية الله‌ آقاى سيّد محمود شاهرودى ـ دامت بركاته ـ مى‌باشد. اين كتاب با قلم عربى و نسبتاً سنگين همراه با تعقيد است و از اين رو، لازم بود به فارسى ترجمه گردد. بحمد الله‌ در مركز فقهى ائمّه اطهار(عليهم‌السلام) اين كتاب توسّط محقّق ارزشمند جناب مستطاب حجّة الاسلام والمسلمين آقاى شيخ حسن مهدوى ـ دامت افاضاته ـ به فارسى به صورت دقيق تحت اشراف استاد معظّم حوزه علميّه قم، آية الله‌ شيخ هاشم نيازى ـ دامت بركاته ـ ترجمه گرديده است. اميد آن‌كه مورد استفاده محقّقان و پويندگان راه فقاهت و اجتهاد قرار گيرد، ان شاء الله‌.

    قم ـ مركز فقهى ائمّه اطهار(عليهم‌السلام)
    بخش پژوهش

  • فهرست مطالب: 
    مقدّمه معاونت پژوهشى 7
    پيش‌گفتار 9
    سخنى درباره شهيد صدر 10
    هدف از نگارش اين اثر 10
    ويژگى‌هاى محتوايى اين اثر 11
    ويژگى‌هاى شكلى و ساختارى اين اثر 12
    سپاس‌گزارى 14
    مقدّمه مقرّر 15
    درآمــد 19
    فصل اوّل: تعريف علم اصول 21
    تعريف ابتدايى 22
    سه اشكال 22
    بررسى اشكال اوّل: مقدار شمول تعريف بر اصول عمليّه 23
    دو راهكار ديگر براى دفع اشكال 24
    بررسى اشكال دوم: نقض تعريف به وسيله قواعد فقهى 25
    ديدگاه برگزيده درباره اشكال دوم 28
    بررسى اشكال سوم: نقض بر تعريف به‌وسيله مسائل لغت و رجال 32
    تعريف برگزيده 39
    فصل دوم: موضوع علم اصول 45
    موضوع علم 45
    ضرورت وجود موضوع براى هر علم 45
    ديدگاه برگزيده 53
    عرض ذاتى و عرض غريب 55
    اشكال محقّق عراقى به تعريف عرض ذاتى 55
    نقد سخن محقّق عراقى 58
    آنچه در مسائل علم درباره آن بحث مى‌شود 68
    موضوع علم اصول 71
    فصل سوم: تقسيم علم اصول 73
    تقسيم معروف 73
    تقسيم پيشنهادى براى علم اصول 76
    1. تقسيم به لحاظ نوع دليليّت 76
    2. تقسيم به لحاظ نوع دليل 78
    بررسى جهت اوّل 79
    بررسى جهت دوم 79
    بررسى جهت سوم 80
    مقايسه دو تقسيم با يكديگر 81
    جزء اوّل: مباحث دليل لفظى 83
    بخش اوّل: گفتارهاى مقدّماتى الفاظ 85
    تقسيم‌بندى بحث 87
    فصل اوّل: دلالت لفظى و تفسير آن 91
    گفتار اوّل: ديدگاه كلّى درباره دلالت لفظ بر معناى حقيقى 93
    مطلب اوّل: تفسير و تبيين پيوند وضعى 94
    حقيقت وضع 95
    1. نظريّه اعتبار 98
    روش‌هاى گوناگون براى نظريّه اعتبار 98
    2. نظريّه تعهّد 104
    ويژگى‌هاى نظريّه تعهّد 105
    نقد ما بر نظريّه تعهّد 106
    3. ديدگاه برگزيده درباره حقيقت وضع 109
    ويژگى‌هاى ديدگاه برگزيده 111
    مطلب دوم: تشخيص واضع 113
    ادلّه خدايى بودن وضع 113
    مناقشه در خدايى بودن وضع 114
    مبعّدهايى كه بشرى بودن وضع دارد 114
    پيشنهاد نهايى درباره تشخيص واضع 115
    مطلب سوم: اقسام وضع 116
    1. تقسيم اوّل 117
    قطعى بودن قسم اوّل و قسم دوم 117
    بررسى قسم سوم: وضع عام و موضوعٌ له خاص 118
    نقد ديدگاه محقّق عراقى 126
    روش صحيح براى تصوير «وضع عام و موضوعٌ له خاص» 129
    بررسى قسم چهارم: وضع خاص و موضوعٌ له عام 131
    بررسى تحقّق اقسام چهارگانه در خارج 131
    2. تقسيم دوم 132
    3. تقسيم سوم 133
    اشكالات وضع استعمالى 140
    اقسام تقييد در وضع 144
    مطلب چهارم: تبعيت دلالت از اراده 146
    آيا دلالت وضعى، تصوّرى است يا تصديقى؟ 146
    عدم توقّف دلالت بر اراده 149
    عدم اخذ اراده به عنوان قيد مدلول وضعى 154
    دو اشكال ديگر از محقّق خراسانى 155
    ردّ اين دو اشكال 155
    مطلب پنجم: اشتراك دو پيوند وضعى در يك طرف 158
    جهت اوّل: مقدار نياز به اشتراك 159
    اشكال‌هايى كه به اشتراك واردند 160
    اشكال‌هايى كه به اشتراك، وارد نيستند 162
    جهت دوم: عدم منافات اشتراك با حكمت وضع 165
    جهت سوم: حدّ امكان اشتراك دو پيوند وضعى در يك طرف 165
    گفتار دوم: نظريّه دلالت لفظ بر معناى مجازى 167
    مطلب اوّل: حقيقت مدلول مجازى 167
    مطلب دوم: اندازه نيازمندى مجاز به وضع 171
    نكته اوّل. منشأ دلالت بر مجاز 171
    نكته دوم. تصحيح كننده استعمال مجازى 176
    نكته سوم. منشأ دلالت مجازى بر اساس مسلك تعهّد 177
    نكته چهارم. وضع مقيّد به قرينه 179
    نكته پنجم. تعيين مراد از معناى مجازى 180
    فصل دوم: نظريّه استعمال 183
    گفتار اوّل: حقيقت استعمال 187
    گفتار دوم: مقوّم‌هاى استعمال و شروط آن 191
    آيينه بودن و علامت بودن 193
    تفسير پديده آيينه بودن 194
    گفتار سوم: مقايسه ميان استعمال و ايجاد 205
    گفتار چهارم: تطبيقات 209
    1. استعمالى كه به وسيله آن، وضع انجام شود 209
    2. اطلاق لفظ و اراده كردن شخص آن 209
    3. اطلاق لفظ و اراده كردن نوع آن 213
    4. استعمال لفظ در بيش از يك معن 215
    جهت اوّل: مراد از تعدّد معنا 215
    جهت دوم: امكان استعمال مفرد در بيش از يك معنا 218
    جهت سوم: صحّت استعمال مفرد در بيش از يك معن 224
    ديدگاه نهايى 226
    جهت چهارم: استعمال مثنّى و جمع در بيش از يك معنا 227
    اشكال‌هاى روش اوّل 228
    فصل سوم: نشانه‌هاى حقيقى بودن معنا و تشخيص معناى موضوعٌ له 233
    1. تبادر 235
    اشكال اوّل درباره تبادر 235
    اشكال دوم درباره تبادر 241
    2. صحّت حمل 242
    اشكال به نشانه بودن صحّت حمل اوّلى و شايع 243
    پاسخ اشكال به نشانه بودن حمل اوّلى 245
    پاسخ اشكال به نشانه بودن حمل ثانوى 245
    ديدگاه برگزيده 246
    صحّت حمل نزد عالم به زبان 247
    3. اطّراد (شيوع) 247
    اثر عملى براى نشانه‌هاى حقيقت 251
    تعارض حالت‌ها 251
    فصل چهارم: تطبيقات مورد اختلاف 255
    گفتار اوّل: حقيقت شرعيّه 259
    مطلب اوّل. ثبوت حقيقت شرعيّه 259
    مرحله اوّل 259
    مرحله دوم 262
    مرحله سوم 262
    بيان تقريب صحيح 263
    خلاصه مطلب 268
    مطلب دوم: ثمره پذيرفتن حقيقت شرعيّه 268
    گفتار دوم: صحيح و اعم 271
    1. اسامى عبادات 271
    مطلب اوّل: رابطه صحيح و اعم با حقيقت شرعيّه 271
    مطلب دوم: معناى صحّت و فساد 275
    مطلب سوم: تصوير معناى جامع در دو ديدگاه 280
    يك . تصوير جامع براى افراد صحيح 281
    پاسخ اوّل 282
    پاسخ دوم 286
    پاسخ سوم 289
    پاسخ چهارم (جامع ابهامى) 291
    دو . تصوير جامع اعم 293
    مطلب چهارم: ثمره نزاع در اسامى عبادات 296
    مطلب پنجم: ادلّه دو ديدگاه 300
    يك. ادلّه ديدگاه به وضع لفظ براى اعم 300
    دليل اوّل 300
    اثبات جنبه سلبى 301
    اثبات جنبه ايجابى 302
    دليل دوم 305
    دليل سوم 305
    دليل چهارم 306
    دليل پنجم 306
    دليل ششم 307
    دو. ادلّه ديدگاه وضع لفظ براى صحيح 310
    دليل اوّل 310
    دليل دوم 311
    دليل سوم 311
    دليل چهارم 312
    مطلب ششم: ديدگاه برگزيده در اسامى عبادات 312
    2. اسامى معاملات 314
    مطلب اوّل: بررسى شيوه نزاع در اسامى معاملات 314
    مطلب دوم: تصوير نزاع در معامله به معناى مسبّب 315
    مطلب سوم: ثمره نزاع در اسامى معاملات 316
    مطلب چهارم: عدم ترتّب ثمره در معامله به معناى مسبّب 318
    مطلب پنجم: وضع اسامى معاملات براى سبب يا مسبّب؟ 319
    مطلب ششم: ديدگاه ما درباره اسامى معاملات 321
    بخش دوم: گفتارهاى تحليلى الفاظ 323
    مقدّمه: معانى حروف 337
    مقدّمه 339
    گفتار اوّل: گرايش‌هاى معروف درباره معناى حرفى 341
    1. نشانه بودن حروف 341
    2. آلى بودن معناى حرفى 343
    3. نسبى بودن معناى حرفى 350
    گفتار دوم: تفسيرهاى گوناگون درباره نسبيت معناى حرفى 359
    1. ايجادى بودن معناى حرفى 359
    مناقشه سيّد استاد در ايجادى بودن حروف 359
    توضيح ايجادى بودن حروف 360
    مناقشه محقّق عراقى در ايجادى بودن حروف 361
    مناقشه‌هايى ديگر از محقّق عراقى و پاسخ آنه 363
    2. وضع حروف براى وجود رابط 365
    توضيح مقصود از وجود رابط 366
    3. وضع حروف براى تحصيص 369
    4. وضع حروف براى اَعراض نسبى 372
    اشكال‌هاى اين ديدگاه 373
    گفتار سوم: ديدگاه برگزيده 375
    مرحله اوّل: تعديل و تصحيح گرايش سوم 375
    مرحله دوم: تحليلى بودن معانى نسبى حروف 377
    مرحله سوم: وضع حروف در نسبت‌هاى اوّلى و ثانوى 380
    چكيده 382
    فصل دوم: معانى هيئت‌ها 385
    گفتار اوّل: هيئت‌هاى جمله‌اى 389
    1. جمله‌هاى ناقص 389
    2. جمله‌هاى تامّ خبرى 392
    چگونگى ناقص يا تام شدن نسبت 397
    يك. جمله خبرى اسميّه 398
    دو. جمله خبرى فعليّه 403
    سه. جمله خبرى مزدوجه 404
    بررسى مرحله اوّل: تشكيل جمله‌هاى مزدوجه از دو جمله 404
    بررسى مرحله دوم: تصوّر تصادق در جمله بزرگ‌تر 407
    نكته: تشخيص آنچه بر نسبت خبرى دلالت مى‌كند 408
    انواع نسبت ناقص 409
    مقايسه نسبت توصيفى با اضافه 409
    مقايسه نسبت اضافى با حروف 410
    حقيقت تفاوت ميان اضافه و حرف 412
    ديدگاه اوّل 412
    ديدگاه دوم 414
    ديدگاه سوم 415
    ديدگاه چهارم 416
    ديدگاه پنجم 419
    تفسير محقّق عراقى درباره نسبت تام و نسبت ناقص 422
    نقد تفسير محقّق عراقى 423
    عدم وضع جمله‌هاى تام براى قصد حكايت 426
    3. جمله‌هاى تامّ انشايى 428
    جهت اوّل: ايجادى بودن معانى انشايى 428
    تفسيرهاى گوناگون براى ايجادى بودن جمله‌هاى انشايى 428
    يك. ايجاديت به معناى توليد 429
    نقد تفسير اوّل 430
    دو. ايجاديت به معناى عدم قصد حكايت 432
    نقد تفسير دوم 432
    سه. ايجاديت و مدلول تصديقى 433
    نقد تفسير سوم 434
    چهار. ايجاديت با نگاه تصوّرى 435
    نقد تفسير چهارم 436
    آيا ايجاديت و حكائيت در مدلول وضعى جملات اخذ شده‌اند؟ 437
    جهت دوم: تشخيص مدلول تصوّرى جمله‌هاى انشايى 438
    مرحله دوم: جمله‌هاى خبرى استعمال شده در انشا 447
    بررسى نكته اوّل 447
    بررسى نكته دوم 449
    نتيجه‌گيرى 450
    4. جمله شرطى 453
    گفتار دوم: هيئت‌هاى اِفرادى 457
    1. هيئت فعل 458
    فرضيّه اوّل 461
    فرضيّه دوم 466
    مفاد هيئت فعل امر 468
    ديدگاه يكى از نحويان درباره فعل امر 469
    نقد اين ديدگاه 470
    كلام محقّق نائينى درباره هيئت فعل 471
    نقد كلام محقّق نائينى 472
    2. هيئت مصدر 473
    3. هيئت مشتقّات 484
    ديدگاه‌هاى موجود درباره بسيط يا مركّب بودن مشتق 485
    بررسى ديدگاه اوّل 486
    ادلّه‌اى براى ادّعاى سلبى 487
    تفسيرهايى براى ادّعاى ايجابى 490
    بررسى ديدگاه دوم 497
    بررسى ديدگاه سوم 498
    بررسى ديدگاه چهارم 501
    ادلّه ديدگاه چهارم 501
    مناقشه در ديدگاه چهارم 503
    بررسى فرض اوّل 503
    بررسى فرض دوم 506
    ديدگاه برگزيده 510
    نوع تلبّسى كه در مشتق اخذ شده است 511
    4. هيئت مركّبات (وضع مجموع كلّى براى مركّبّ) 512
    5. هيئت مبهمات (اسم‌هاى مبهم) 514
    گفتار سوم: چگونگى وضع در حروف و هيئت‌ها 519
    1. از جهت معناى موضوعٌ له 519
    تصوّر وضع عام و موضوعٌ له عام در حروف 523
    2. از جهت لفظ وضع شده 526
    اشكال ثبوتى 527
    اشكال اثباتى 528
    گفتار چهارم: ثمره‌هاى عملى بحث درباره مفاد حروف و هيئت‌ها 531
    1. امكان يا امتناع بازگشت قيد به مدلول هيئت 531
    بررسى وجه اوّل: مانعيت جزئيت از تقييد 532
    پاسخ‌هاى ديگر 534
    ردّ پاسخ‌ها 535
    بررسى وجه دوم: مانعيت آليّت از تقييد 539
    2. امكان يا امتناع تمسّك به اطلاق مدلول هيئت 543
    3. تمسّك به اطلاق موضوع در جمله تام و عدم تمسّك در جمله ناقص 544
    بخش سوم: گفتارهاى لغوى الفاظ 547
    مقدّمه 549
    فصل: مشتق 551
    مقدّمه 553
    مشتق از نگاه اصوليان 553
    بررسى الفاظ جامد 556
    اسم‌هاى مشتق 560
    اوصاف اشتقاقى 560
    مراد از واژه «حال» 565
    تصوير معناى كلّى براى مشتق در دو ديدگاه 568
    ديدگاه برگزيده درباره معناى مشتق 572
    ادلّه وضع مشتق براى متلبّس 572
    1. تبادر 572
    ديدگاه برگزيده 573
    2. تضاد ميان مشتقّات 575
    3. صحّت سلب 575
    4. تناقض ميان بساطت مشتق و وضع آن براى اعم 576
    تفصيل ميان برخى از مشتقّات با برخى ديگر 577
    مقتضاى اصل عملى هنگام شك در معناى مشتق 580
    1. حكم اصل در مسئله اصولى 580
    2. حكم اصل در مسئله فقهى 581
    نكته پايانى 585
    فهرست منابع 587
  • مقدمه: 

    پروردگار عالميان را هزاران سپاس و حمد بى‌پايان كه با لطف بى‌بديل و رحمانيت گسترده خويش، ما را به راه مستقيم خويش فرا خواند و از خوان كرامت و سفره احسان خود متنعّم نمود و آن‌گاه با رحمت عميق و واسعش، به راه راست ـ كه همان صراط ائمّه هدى(عليهم‌السلام) است ـ ، هدايت فرمود.

    شكر ذرّه‌اى از اين نعمت وافر و فاخر در توان عبد نيست، چه رسد به آن‌كه نعمت‌هاى فاخرترى به آن ضميمه شوند و عطايايى همچون توفيق طلبگى و قدم نهادن در راه فقاهت و علم‌اندوزى در مسير دين، به او عنايت گردند.

    پس نه اين حقير كه متنعّم به اين نعمت بزرگ گرديده‌ام، توان شكر و حمد تامّ او را دارم و نه آن عظيم با آن رحمت و غفران بى‌نهايتش، چنين تكليفى بر عهده من نهاده است، كه خود فرمود: «لاَ يُكَلِّفُ الله‌ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا»؛(1) ليكن از باب «لا يَسقُطُ المَيسورُ بِالمعسور»، عزم حقير بر آن شد كه در حدّ توان، نعمت ارزانى شده به خويش را با استفاده از نوشتن اظهار كنم و از اين طريق، شكر ذرّه‌اى از آن را به درگاه جبروتى‌حضرت حق، به جاى آورم.

    از اين رو، با استعانت از ذات ازلى خداوند سبحان و توسّل به ساحت مقدّس حضرت بقيّة الله‌ الأعظم(عج)، بيش از سيزده سال از عمر خود را در نگاشتن كتاب حاضر سپرى كرده، براى هرچه مفيدتر بودن آن سعى خود را به كار گرفتم تا شايد از اين ره‌گذر، عنايتى ويژه از جانب دوست، شامل حالم گردد.

    سخنى درباره شهيد صدر
    بى‌ترديد، آيه‌الله‌ شهيد سيّد محمّدباقر صدر(رحمه‌الله) يكى از اعجوبه‌هاى علمى معاصر است كه در طول زندگانى كوتاه خود، به گسترش مرزهاى دانش كمك فراوان كرد و با ارائه نظريّه‌هاى نوين در علوم گوناگون از قبيل: فقه، اصول، فلسفه، منطق، عقايد، علوم قرآنى، تاريخ، قانون، سياست و اقتصاد، نقش بسزايى در پيشبرد اهداف عالى مكتب تشيّع ايفا كرد. هرچند او در سال 1359 شمسى در چهل و شش سالگى به دست صدام جنايتكار به درجه رفيع شهادت نائل شد، امّا نبوغ علمى و ذهنى وى موجب گرديد كه در همين مدّت كوتاه، آثار جاودان و گران‌سنگى از ايشان به يادگار بماند كه پس از حدود شصت سال، هنوز مرجع علمى طلاّب و پژوهشگران علوم مختلف قرار دارند.

    يكى از اين آثار مهمّ شهيد صدر، بحث‌هاى اصولى آن بزرگوار است كه در جلسات درسى وى در حوزه علميّه نجف، ارائه گرديده و برخى از شاگردان اهل قلم ايشان، اين مباحث را در قالب تقريرات به رشته تحرير در آورده و گنجينه بزرگى را از ديدگاه‌هاى علمى آن شهيد به يادگار گذاشته‌اند، كه از جمله مى‌توان به تقريرات آية الله‌ سيّد محمود شاهرودى با نام بحوث فى علم الاُصول، تقريرات آية الله‌ شيخ حسن عبد الساتر با همين نام و تقريرات آية الله‌ سيّد كاظم حائرى با نام مباحث فى علم الاُصول اشاره كرد، كه طبق شيوه مرسوم در حوزه‌هاى علميّه، همه آنها به زبان عربى هستند.

    هدف از نگارش اين اثر
    اين‌جانب، چند سالى افتخار حضور در مركز فقهى ائمّه اطهار(عليهم‌السلام) و شركت در درس خارج اصول استاد بزرگوار آية الله‌ نيازى ـ دام ظلّه ـ را يافتم و از آن‌جا كه ايشان سبك درسى خاص و عنايت ويژه‌اى به ديدگاه‌هاى شهيد صدر داشتند، با كتاب بحوث فى علم الاُصول كه به قلم آية الله‌ سيّد محمود شاهرودى ـ حفظه الله‌ ـ تقرير گرديده است، آشنا شدم و به تدريج، با آن انس بسيار گرفتم. از اين رو، پس از مدّتى اين نكته به ذهنم رسيد كه بسيارى از طلاّب، دانشجويان و پژوهشگرانى هستند كه نياز فراوان به آشنايى با ديدگاه‌هاى اصولى شهيد صدر دارند؛ ولى به‌خاطر بيگانه بودن با متون عربى و يا دشوار بودن برخى از آنها و يا نقصان‌هايى كه در برخى از تقريرات وجود دارد، زمينه دسترس آسان به اين ديدگاه‌ها برايشان فراهم نيست.

    از اين رو با استعانت از خداوند متعال و طلب عنايت از محضر حضرت ولىّ عصر(عج) و نيز تشويق و ترغيب مسئولان و اساتيد محترم مركز فقهى ائمّه اطهار(عليهم‌السلام) ، از همان سال‌هاى آغازين، ترجمه و شرح مختصرى از كتابِ ياد شده را بر اساس راهنمايى‌هاى اساتيد گران‌قدر آغاز نمودم و آن را به انجام رساندم و با گذشت زمان كه بر اندوخته‌ها و تجربياتم افزوده شد، به بازبينى و اصلاح جزوات قبلى پرداختم تا اين‌كه پس از حدود سيزده سال، به لطف ايزد منّان، اين تلاش به ثمر نشست و اين مجموعه جهت ارائه به جامعه علمى كشور آماده گرديد. اميد است كه اين اثر بتواند سهم شايسته‌اى در زمينه آشنايى هرچه بيشتر انديشمندان فارسى‌زبان با انديشه‌هاى شهيد صدر ايفا كند.

    ويژگى‌هاى محتوايى اين اثر
    همان‌گونه كه گذشت، آنچه در پيش روست، مباحثى است كه خداوند متعال توفيق آموختن آن را در محضر استاد ارجمند، آية الله‌ شيخ هاشم نيازى ـ دام ظلّه ـ به اين حقير عنايت كرده است. اين اثر، ترجمه و توضيح مباحث اصولى آية الله‌ العظمى سيّد محمّدباقر صدر(رحمه‌الله) است كه توسّط آية الله‌ سيّد محمود شاهرودى در كتاب بحوث فى علم الاُصول نقل شده است.

    اين مجموعه، شامل هفت جلد است كه سه جلد اوّل آن درباره «مباحث دليل لفظى» و سه جلد بعدى آن درباره «حجج و امارات» است و جلد هفتم آن به «تعادل و تراجيح» اختصاص دارد. طبيعى است كه هر يك از اين عناوين نيز به فصل‌ها، گفتارها و مطالب گوناگونى تقسيم مى‌شود. افزون بر اين، شرح و توضيحات و تعليقات استاد نيازى و خود اين‌جانب نيز به همراه نشانى و ارجاعات، در پاورقى‌ها ذكر شده‌اند.

    ذكر اين نكته لازم است كه در بسيارى از موارد براى توضيح بيشتر و صحيح‌تر، از ساير تقريرات درس شهيد صدر مانند مباحث فى علم الاُصول (تقرير آية الله‌ سيّد كاظم حائرى) و بحوث فى علم الاُصول (تقرير آية الله‌ شيخ حسن عبد الساتر) استفاده شده كه در بيشتر موارد، نشانى آنها نيز پس از پايان توضيحات در پاورقى آمده است.

    ويژگى‌هاى شكلى و ساختارى اين اثر
    1. از آن‌جا كه اين مباحث در طول ساليان متمادى به رشته تحرير درآمده است، چه بسا در برخى از موارد، از ساختار يك‌نواخت و هماهنگى برخوردار نباشد. مثلاً ممكن است در برخى از بخش‌هاى كتاب، توضيحات شخصى اين‌جانب يا توضيحات استاد، با حجم زياد و در برخى از بخش‌ها كم‌حجم باشند.

    2. اين نوشتار، يك ترجمه آزاد از كتاب بحوث است نه يك ترجمه تحت اللفظى؛ زيرا هدف، آن بوده است كه مطلب، هرچه بيشتر براى خواننده عزيز مفهوم‌تر باشد. از اين رو، اصرارى بر ترجمه تحت اللفظى بسيارى از لغات نبوده و گاهى حتّى يك جمله از كتاب، حذف و جمله ديگرى به جاى آن در ترجمه آمده است و يا گاهى جملات توضيحى در ادامه ترجمه برخى از قسمت‌ها اضافه شده كه در متن كتاب وجود ندارد و گاهى كلمات يا جملات اضافى، درون كروشه قرار گرفته است. در برخى موارد نيز برداشت كلّى از جملات آورده شده است. البتّه در تمام موارد، همه اهتمام بر اين بوده است كه اصل مطلب، تغييرى نيابد. به همين جهت، در مواردى كه مطالب دقيقى مطرح بوده است، بيشتر بر ترجمه‌هاى تحت اللفظى تأكيد شده است تا قضاوت نهايى بر عهده خواننده گرامى قرار بگيرد.

    3. در اين مجموعه، كوشش شده است كه همه موارد نقل شده از ديگران، مستند گردند و نشانى مطالب ذكر شود. از اين رو، علاوه بر نشانى‌هايى كه در كتاب بحوث وجود دارند، نشانى‌هاى بسيارى افزوده شده‌اند. البتّه از آن‌جا كه نشانى‌هاى ثبت شده در خود كتاب بحوث، قديمى و گاهى از دسترس طلاّب خارج‌اند، تلاش كردم تا اين نشانى‌ها را با استفاده از نرم‌افزار اصول فقه و چاپ‌هاى جديد، به روز شده در دسترس پژوهشگران محترم قرار دهم. از اين رو، ممكن است نشانى‌هايى كه در كتاب اصلى درج شده، با نشانى‌هايى كه در ترجمه و شرح وجود دارند، تفاوت داشته باشند. همچنين در بسيارى از موارد، علاوه بر درج نشانى، بخشى از متن كتاب مرجع نيز آورده شده است تا پژوهشگران محترم بتوانند به آسانى آن را از طريق برنامه‌هاى رايانه‌اى و يا اينترنت جستجو كنند.

    4. هنگام نشانى دادن به كتاب‌هايى كه نام مشابهى دارند، براى جلوگيرى از اشتباه، از نام مقرّر نيز استفاده شده است، مانند «بحوث فى علم الاُصول» كه تقرير بحث‌هاى شهيد صدر است و يك بار توسّط آية الله‌ شاهرودى و بار ديگر توسّط آية الله‌ عبد الساتر تقرير شده است.

    5. مطالب اين مجموعه در سه جزء: مباحث الفاظ، مباحث حجج و امارات و مباحث مربوط به تعادل و تراجيح قرار گرفته‌اند. هر يك از اين سه جزء نيز به چندين بخش و هر بخش به چندين فصل و هر يك از فصل‌ها به گفتارهاى متعدّد تقسيم مى‌گردد. لازم به ذكر است كه انتخاب عنوان «جزء»، «بخش»، «فصل»، «گفتار» و... براى مطالب اين مجموعه، بر اساس ساختار كتاب بحوث نبوده است؛ بلكه بر اساس استانداردهاى لازم در تدوين كتاب، انجام شده است.

    6. براى سهولت و دسترس هرچه بيشتر خواننده گرامى به متن اصلى كتاب، نشانى متن در پاورقى با علامت ستاره مشخّص شده است. البتّه شايد در برخى موارد، اين علامت چند كلمه‌اى جابه‌جا شده باشد تا بر سر پاراگراف يا عنوان قرار بگيرد.

    7. با توجّه به اين‌كه مجموعه هفت جلدى به مرور زمان به چاپ رسيد، در مواردى كه مقرّر محترم از جلدهاى بعدى يا قبلى مطلبى را نقل كرده است، امكان ارجاع‌دهى به خود ترجمه وجود نداشت؛ زيرا هنوز صفحه‌بندى همه جلدها انجام نشده و شماره دقيق صفحه معلوم نبود. از اين رو، در اين‌گونه موارد به خود كتاب بحوث ارجاع داده شده است، كه البتّه خواننده محترم از طريق نشانى‌هاى كتاب بحوث كه در پاورقى‌ها با ستاره (*) مشخّص شده‌اند، به آسانى مى‌تواند بدون مراجعه به متن اصلى، مطلب مورد نظر را در ترجمه پيدا كند.

    8. از آن‌جا كه تحرير و تنظيم اين مجموعه بيش از سيزده سال طول كشيده و معمولاً كارهاى پرحجم و گسترده از خطا و اشتباه مصون نيستند، از خوانندگان محترم تقاضا مى‌شود در صورت برخورد با هرگونه جا اُفتادگى، ترجمه اشتباه، نشانى غلط و يا هر مطلب نادرست ديگر، مراتب را به ايميل اين حقير (MAHDAVISS31@YAHOO.com)اطّلاع دهند و يا با مركز فقهى ائمّه اطهار(عليهم‌السلام) مكاتبه نمايند.

    سپاس‌گزارى
    در پايان، از همه كسانى كه در اين تلاش، ياور اين‌جانب بوده‌اند، از جمله استاد معظّم آية الله‌ شيخ هاشم نيازى كه نقش محورى در اين كار داشتند، آيه‌الله‌ حاج شيخ محمّدجواد فاضل لنكرانى رياست مركز فقهى ائمّه اطهار(عليهم‌السلام) ، حجّة الإسلام و المسلمين حاج شيخ رضا فاضل كاشانى مديريت مركز فقهى ائمّه اطهار(عليهم‌السلام) ، پدر بزرگوارم حجّة الإسلام و المسلمين رضاعلى مهدوى و حجّة الإسلام والمسلمين محمّدعلى قاسمى ـ حفظهم الله‌ ـ و نيز همه عزيزانى كه در اين راه، تشويقگر اين‌جانب بوده و بنده را يارى كرده‌اند، بويژه مادر و همسر گران‌قدرم صميمانه قدردانى و تشكّر مى‌نمايم.

    اميد است اين تلاش ناچيز، مورد قبول خداوند متعال و عنايت حضرت ولىّ عصر(عج) قرار بگيرد و ذخيره‌اى براى آخرت اين بنده ناچيز باشد.

    حسن مهدوى
    شهريور 97

    مقدّمه مقرّر*
    الحمد للّه‌ ربّ العالمين، و الصلاة و السلام على خير خلقه محمّد و آله الطيّبين الطاهرين

    اين كتاب، آخرين بخش از بحوث فى علم الاُصول است كه به دنبال بخش گذشته ـ كه «تعارض ادلّه شرعى» ناميده شد ـ مى‌آيد.(2) اين جلد، بخش نخست از آن مباحثى به شمار مى‌رود كه ما بر اساس روش درس‌هاى سطوح عالى اصول، در محضر مولاى شريف و آقاى خود، حضرت آية الله‌ العظمى سيّد محمّدباقر صدر ـ كه خداوند، سايه‌اش را بر سر مسلمانان پاينده بدارد ـ آموخته‌ايم.

    حضرت استاد در اين درس‌ها، هم به مضمون، اهتمام بسيار داشتند و هم به روش و ساختار. از اين رو فقط به ارائه ديدگاه‌ها و نظريّات اصولى خود به روش‌هاى تقليدى ـ كه در كتاب‌ها و درس‌هاى ديگر آمده‌اند و موجب سردرگمى انسان مى‌شوند و گويا بحث‌هاى پراكنده‌اى هستند كه هيچ ارتباط روشنى ميان آنها نيست ـ بسنده نكرده‌اند؛ بلكه به روشمندى و ساختار بحث‌ها نيز توجّه نموده‌اند، به گونه‌اى كه جايگاه فنّى و طبيعى هر مسئله مشخّص شده است؛ زيرا باور ايشان اين بود كه اين ساختار، زمينه را براى ارائه يك صورت روشن‌تر از محتوا و پژوهش درباره آن فراهم مى‌كند. البتّه با اين وجود، ايشان به طور كلّى ملتزم بودند روشى كه در ارائه اين مباحث به كار مى‌برند، از روش مألوف دور نگردد، هر چند اين كار موجب مى‌شد كه از برخى خوبى‌هاى روش بهتر، چشم‌پوشى كنند و اين به‌خاطر آن بود كه طلبه بتواند [به آسانى] هر يك از اين مباحث را بر روش مرسوم در نوشته‌ها، تطبيق نمايد.

    بر اين اساس، اين بخش، شامل همه بحث‌هايى است كه در مقدّمه كتاب كفاية الاُصول ذكر شده‌اند و سيزده نكته را در بر دارند.

    **ما اين مباحث را به صورت زير تقسيم كرده‌ايم:

    1. درآمد كه شامل گفتگو درباره تعريف علم اصول و تعيين موضوع و تقسيم مباحث آن است.

    2. مباحث مقدّماتى الفاظ كه شامل گفتگو درباره وضع و پيوند موجود ميان لفظ و معنا و اقسام آن و احكام هر قسم و نيز وسايل اثبات و تشخيص نوع پيوند در موارد شك و ترديد هستند (علائم حقيقت و مجاز).

    3. مباحث لغوى كه بر اساس روش صحيح، به بحث‌هاى لفظى اصولى باز مى‌گردند و بحث‌هايى هستند كه به تشخيص مفاد حروف و هيئت‌ها و مشتقّات مربوط مى‌شوند؛ زيرا اين بحث‌ها امروزه بخش وسيعى از مباحث علم اصول را فرا گرفته و نقش مهمّى در برخى از مسائل اصولى ديگر دارند؛ ليكن به‌خاطر روش نادرست و معهود نبودن بحث‌هاى گسترده درباره اين مسائل، در درس‌هاى اصولى قديمى، گفتگو درباره آنها را به عنوان يك بحث مقدّماتى لغوى و به هنگام تقسيم مدلول كلمه به چيزى كه بر معناى غير مستقل و چيزى كه بر معناى مستقل دلالت مى‌كند، مى‌آوردند. به همين جهت، عالمان اصولى متأخّر نيز اين مباحث را به عنوان بحث‌هاى مقدّماتى در مقدّمه علم اصول ذكر نموده‌اند. اين، در حالى است كه اين مسائل با وضعيت كنونى‌شان، همانند قواعد مشتركى كه نقشى مهم در چگونگى استنباط حكم شرعى از ادلّه لفظى دارند، از مهم‌ترين مباحث اصولى مرتبط با دليل لفظى به شمار مى‌روند.

    بر اين اساس، ما تصميم گرفتيم كه بحث درباره مفاد حروف و هيئت‌ها و مشتقّات را در ضمن مسائل اصولى و مباحث الفاظ مندرج كنيم.

    در پايان، از خداى توانا ـ سبحانه و تعالى ـ درخواست مى‌كنم كه مرا به تأليف و انتشار كامل حلقه‌هاى اين درس موفّق بدارد. همچنين از او مسئلت مى‌دارم كه بر ما و عموم مسلمانان منّت گذارد و بر طول عمر سيّد استاد بيفزايد و ما را از افاده‌هاى گهربارش بهرمند سازد. به درستى كه او صاحب توفيق است.

    نجف اشرف
    1396قمرى

کليه حقوق اين سايت متعلق به مرکز فقهي ائمه اطهار (ع) است.