سایت مرکز فقهی


تنبیه بدنی کودکان در نظام بین‌الملل، حقوق بشر و فقه امامیه


سال نشر: 
1389
زبان: 
دسته بندی: 
گروه علمی: 
گروه فقه و حقوق
شابک: 
978-600-5694-11-6
قطع: 
وزیری (سلفونی)
حجم صفحات: 
336
نوبت چاپ: 
اول
  • معرفی اثر: 

    بسم‌الله الرحمن الرحیم

    الحمدلله ربّ العالمين والصلوة والسلام علی خير المرسلين محّمد(ص)

    واللعن علی أعدائهم إلی قيام يوم الدين

    قال رسول الله(ص): «الولد للوالد ريحانة من الله قسّمها بين عباده».

    به مدلول کلام الملوک ملاک الکلام، سخن بزرگی همچو رسول خدا(ص) که (وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلْهَوَىٰٓ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ يُوحَىٰ) جای تأمّل فراوان دارد؛ دریایی از معرفت است که هیچ غواصّی به قعر آن نرسیده؛ چرا که سخن او متکی به وحی بوده، و از ذات لایزال خداوندی نشأت گرفته است؛ ذاتی که هیچ‌گونه حدّ و حصری در آن متصوّر نیست.

    ولی به مدلول «ما لا یدرک کلّه لا یترک کلّه»، آب دریا را اگر نتوان کشید/ پس به قدر تشنگی باید چشید، آنچه از این روایت موجز و پر معنی نظر این قاصر بی‌بضاعت را جلب کرده و به خود مشغول ساخته است، مطرح می‌نمایم. اگرچه به یقین، با عمق معنی، فاصله از ثری تا ثریّا است. چه باید کرد؟ هر کس به قدر فهمش فهمید مدّعا را.

    در این روایت پیامبر رحمة للعالمین(ص) فرزندان و کودکان را به گل‌هایی تشبیه می‌نماید که خداوند آن‌ها را به والدینشان هدیه کرده است. انتخاب تعبیر گل، همچو گل، بسی زیبا، جذّاب و حاوی نکاتی است که برخی از آن‌ها می‌تواند سوژه‌های خوبی برای مباحث این کتاب باشد.

    ـ گل نشاط‌آفرین است.

    ـ گل از لطافت خاصّی برخوردار است.

    ـ به دست آوردن گل خوب پیشینه مناسب می‌طلبد.

    ـ گل نیاز به مراقبت ویژه دارد.

    ـ گل گرفتار آفت می‌شود.

    گل‌ نشاط‌آفرین است
    فرزند، شیرینی زندگی است. خانواده‌هایی که خداوند طبق حکمت بالغه‌اش فرزندی نصیب آنان نکرده، از زندگی‌ بسیار تلخ، بی‌نشاط و بدون آرامش برخوردارند.

    گل از لطافت خاصّی برخوردار است
    تعبیر گل در کلام پر مَغز رسول خدا(ص) مشعر به این معنا است که کودکان از لطافت خاصی برخوردارند. بنابراین در برخورد با آنان به مناسبت حکم و موضوع باید کمال لطافت را رعایت نمود. برخوردهای تند و حاکمانه با آنان چندان جائی ندارد، بلکه در روایت آمده است: «الولد سيّد سبع سنين»؛ علاوه بر این، برای جذب او به آغوش پر مهر خانواده و قرار گرفتن او در این حصن، باید در خانواده احساس عزّت و بزرگی کند، احساس کند که فرمانده است؛ و در صورتی که خلاف مصلحت خود را ‌طلبید، به گونه‌ای مصلحتش به او تفهمیم شود، که خود خواسته‌اش را تصحیح نماید.

    به دست آوردن گل خوب پیشینه مناسب می‌طلبد
    گلکار باتجربه، برای آن‌که در فصل گل، گل مطلوب داشته باشد، از قبل تمهیداتی را برای این غرض فراهم می‌آورد. خاک را که بستر گل است، آماده کرده، بیل می‌زند، زیر و رو می‌کند، با کودهای مناسب بر غنای آن می‌افزاید و قلمه گل را از بهترین نژاد انتخاب کرده و در زمان مناسب از نظر سرما و گرما و مکان مناسب از جهت دسترسی به نور و آب، غرس می‌نماید.

    فرزندان نیز گل‌های زندگی انسان‌اند، برای رسیدن به گل‌های خوب، می‌بایست همسر نیکو انتخاب نمود که در این باره روایات کثیره‌ای از خاندان رسالت صلوات‌ الله علیهم اجمعین وارد شده است که به نمونه‌ای از آن اشاره می‌کنیم.

    پیامبر اکرم(ص) فرموده: «اتّقوا من خضراء الدمن. قيل يا رسول الله و ما خضراء الدمن؟ قال(ص): مرأة الحسناء ‌فی منبت سوء»؛ از سبزه‌های مزبله‌ها بپرهیزید، یاران با تعجب پرسیدند: منظور از سبزه‌های مزبله چیست؟ پیامبر اکرم(ص) فرمود: زن خوش‌صورتی که در دامن خانواده‌ای بدسیرت تربیت شده باشد.

    استفاده از غذای حلال و مناسب، در تربیت جسم و جان کودکان تأثیر بسزایی دارد که در روایات اهل البیت(ع) نیز به آن اهتمام زیادی شده است.

    در مورد انتخاب زمان و مکان لقاح نیز به سفارشات قابل توجّهی در متون دینی برخورد می‌کنیم.

    گل نیاز به مراقبت دارد
    مراقبت‌های قبلی باغبان به تنهایی موجب به ثمر رسیدن گل‌ها و غنچه‌ها نیست، پس از آن‌که گل‌ها بر شاخسارها نمایان شد، باز هم مراقبت‌های ویژه‌ای می‌طلبد. آفت‌ها همواره گل‌ها را تهدید می‌کند. گلکاران مجرّب گاه تمهیداتی را فراهم می‌آورند، تا از بروز برخی از آفات قابل پیش‌بینی پیشگیری کنند و در موارد غیر قابل پیش‌بینی پس از بروز آفت به نحوه‌ای آن را دفع می‌کنند؛ در برخی از موارد سمپاشی می‌کنند، و در پاره‌ای دیگر برای پیشگیری از رشد آفت و سرایت آن به گل‌های دیگر، به حذف آن شاخه گل و یا گل آفت‌زده می‌پردازند، تا گل‌های دیگر گرفتار آسیب نشوند.

    پس از آن‌که خداوند، فرزندان، این گل‌های آسمانی را به والدین آن‌ها عنایت کرد، تربیت آن‌ها نیز مراقبت ویژه‌ای لازم دارد که در کتب تربیتی و آموزه‌های دینی ما به وفور به آن پرداخته شده است و پرداختن به آن در این مقاله بیرون از فنّ بلاغت است.

    گل‌ها گرفتار آفت می‌شوند
    همان‌گونه که گذشت، زحمات طاقت‌فرسای باغبانان و گل‌کاران همیشه ثمربخش نبوده و گاه گل‌ها نیز گرفتار آفت می‌شوند. در چنین شرایطی، باغبان با رشادت و مهارت‌ کامل باید به جنگ آسیب‌ها برود، تا گل و یا گل‌ها را نجات دهد؛ برخورد با آسیب‌ها، گونه‌های فراوانی دارد، وباید در هر مورد، روش مناسب با آن در نظر گرفته شود، گاه با معالجه و درمان گل و گیاه آسیب دیده است و در شرایطی هم چاره‌ای جز حذف شاخه و گل آفت‌زده نیست.

    کودکان نیز همچون گل‌ها گرفتار آسیب‌ها و آفت‌ها می‌شوند، گاه آسیب است و درمان‌پذیر، که باید با تدبیر صحیح به درمان آن پرداخت، و پدر و مادر در این‌گونه موارد اگر خود مهارتی ندارند، باید از کارشناسان دلسوز مسائل تربیتی کمک بگیرند.

    گاه، آسیب به هر جهت تبدیل به آفت می‌شود و کار را دشوارتر می‌کند، کودک، دچار بزهکاری می‌گردد که نمی‌توان از آن اغماض کرد. از یک سو، در شریعت اسلام، کودکان غیر مکلفند و از طرفی، رها کردن آنان در دام سرکشی‌ها به منزله آن است که آنان را از لبه پرتگاه جهالت و نادانی به قعر آتش بزهکاری بیاندازیم، چه باید کرد؟

    برای آشنایی با نظر اسلام در پاسخ به این سؤال توجّه به چند نکته ضروری است:

    1. اسلام برای کودکان بزهکار تنبیه حدّ را در نظر نگرفته است؛ زیرا، حدّ مختصّ به مکلّفین، آن هم در شرائط خاص است و غیر مکلّفین در صورت اثبات جرم با همان شرائط تعزیر می‌شوند.

    2. تعزیر تنبیهی کمتر از حدّ است که از جهت مقدار به نظر حاکم بستگی دارد و حاکم با دقت تمام باید در مقدار آن مصلحت‌سنجی کند.

    3. دزدی و یا دیگر بزهکاری‌هایی که در اسلام بر آن‌ها حدّ قرارداده شده، مشروط به شرائطی است که درکتب مبسوط فقهی به تفصیل بیان شده است، اینطور نیست که هر دزدی، و یا هر زنایی موجب حدّ باشد.

    4. اسلام برای اثبات جرم‌های موجب حدّ، شرائط سنگینی را وضع کرده و از اشاعه فحشا و بازی کردن با آبروی مؤمنین به شدّت احتراز دارد، و بدین منظور برای قذف نیز حدّی را تعیین کرده است.

    5. اسلام پس از اثبات جرم و صدور آن از مجرم، چون باهدف هدایت‌گری به قضایا می‌نگرد، اگر در جایی شبهه‌ای برای شخص قاضی پیش بیاید و یا در موارد قابل قبول، مجرم اظهار بی‌اطلاعی نسبت به قانون را داشته باشد، با ملاطفت از اجرای حدّ صرف نظر کرده و به مدلول «تدرء الحدود بالشبهات»، اجرای حدّ را متوقّف می‌کند.

    6. اسلام در برخورد با بزهکاران به خصوص کودکان، هم مصلحت خود آنان و هم مصلحت جامعه را مدّ نظر دارد، باید در وضع قانون جرأت تخلّف و نافرمانی را از کسی که سوء نیت پیدا کرده، گرفت تا گرفتار سوء رفتار نشود؛ و در نتیجه، با تمهیداتی آفت‌زدایی در مورد شخص صورت گیرد. رو به توبه بیاورد و در آغوش رحمت الهی خود را شستشو دهد. و نیز قانون باید به گونه‌ای باشد که اگر احیاناً امیدی به بهبود حال مجرم نیست و در او تأثیری نمی‌گذارد، موجب تنبّه دیگران (موجودین و آیندگان) گردد و به تعبیر قرآن کریم (فَجَعَلْنَٰهَا نَكَالا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ) باشد.

    در این فرض، مصلحت جامعه پررنگ‌تر از مصلحت فرد دیده شده است؛ چرا که گاه برای دفع آفت باید یک شاخه و یا چند گل را فدای گلستانی کرد که در معرض آفت قرار گرفته است.

    با آن‌چه گذشت، این حقیقت روشن می‌شود که موارد تجویز تنبیه بدنی کودکان در اسلام بسیار نادر است، و با آن موارد نادر که به حکم ضرورت و مصلحت انجام می‌گیرد، اسلام به خشونت متهم نخواهد شد.

    تألیف حاضر اثر ارزشمند جناب حجّت‌‌الاسلام و المسلمین آقای سیّد جواد حسینی‌خواه «دام عزّه» است که متکفّل بیان زوایای پنهان حکم تنبیه بدنی کودکان از نظر فقه امامیه و نظام بین‌الملل حقوق بشر است و به تفصیل، به روشنگری در این موضوع پرداخته‌اند.

    مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) که به اهتمام مرجع عالی‌قدر حضرت آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی(قدس) بنیان‌گذاری شده، بیش از یک دهه است که با فراهم آوردن امکانات لازم در تبیین مسائل فقهی و بازآفرینی آموزه‌های اسلام ناب محمّدی(ص) همت گماشته است. از این رو، کتاب حاضر را به جامعه علمی کشور تقدیم کرده؛ امید است مورد توجه و استفاده دانشوران، فقه‌پژوهان و جامعه علمی قرار گیرد و راهگشا برای انجام پژوهش‌های دیگر باشد.

    مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)

    محمدرضا فاضل کاشانی

  • فهرست مطالب: 

    مقدّمه ناشر‌..... ص15

    پیش‌گفتار‌..... ص 21

    بخش یکم: مفاهیم و کلیات..... ص 31

    فصل یکم: مفهوم کودک و ماهیّت و مصادیق تنبیه بدنی کودکان‌..... ص 33

    مبحث یکم: مفهوم شناسی کودک‌..... ص34

    مبحث دوم: تعریف تنبیه بدنی و سایر سوء رفتارها‌..... ص42

    گفتار یکم: تعریف‌ تنبیه بدنی، تنبیه تحقیرآمیز، شکنجه و سایر سوء رفتارها‌..... ص44

    1. تنبیه و مجازات بدنی‌..... ص44

    2. تنبیه و مجازات تحقیرآمیز‌..... ص46

    3. شکنجه‌..... ص48

    الف) اعلامیه حمایت از تمامی اشخاص در مقابل شکنجه‌..... ص48

    ب) کنوانسیون منع شکنجه و دیگر رفتارها یا مجازات‌های بی‌رحمانه‌..... ص49

    ج) اساسنامه دادگاه کیفری بین‌المللی، 1998‌..... ص50

    د) اسناد منطقه‌ای‌..... ص50

    4. رفتار غیرانسانی‌..... ص54

    5. رفتار بی‌رحمانه (ظالمانه)‌..... ص56

    6. رفتار تحقیرآمیز‌..... ص58

    گفتار دوم: مصادیق سوء رفتارها‌..... ص61

    بند یکم: مصادیق تنبیه بدنی و شکنجه‌..... ص61

    1. مصادیق تنبیه و مجازات بدنی‌..... ص61

    2. مصادیق شکنجه‌..... ص62

    بند دوّم: مصادیق رفتارهای غیر انسانی‌..... ص66

    فصل دوم: اصطلاحات فقهی باب تنبیه و تأسیس اصل‌..... ص 71

    مبحث یکم: اصطلاحات فقهی باب تنبیه‌..... ص 71

    1. تأدیب‌..... ص 72

    2. تعزیر‌..... ص 77

    مبحث دوم: تأسیس اصل ‌..... ص82

    نتیجه‌ی بخش یکم‌..... ص 86

    بخش دوم: تنبیه بدنی کودکان در نظام بین‌المللی حقوق بشر..... ص 87

    فصل یکم: ممنوعیّت تنبیه و مجازات بدنی کودکان‌..... ص 89

    مبحث یکم: ممنوعیّت تنبیه بدنی در اسناد راجع به حقوق کودک‌..... ص 89

    1. اعلامیه جهانی حقوق کودک‌..... ص 90

    2. کنوانسیون ملل متّحد در مورد حقوق کودک‌..... ص 92

    الف) بند 1 مادّه‌ی 19‌..... ص 95

    ب) بند 2 مادّه‌ی 28‌..... ص 97

    ج) بند الف مادّه‌ی 37‌..... ص 101

    د) بند 2 مادّه‌ی 28 و بند «ج» مادّه‌ی 37 ‌..... ص104

    هـ ) بند 3 مادّه‌ی 24 ‌..... ص108

    3. تفسیر عمومی شماره‌ی 8 کمیته‌ی حقوق کودک‌..... ص 111

    الف) آثار سوء مترتّب بر تنبیه بدنی‌..... ص 111

    ب) تعارض تنبیه با «حقّ بر تمامیّت جسمانی کودک»‌..... ص 113

    ج) تنبیه معقولانه و تأدیب قانونی‌..... ص 115

    مبحث ‌دوّم: ممنوعیّت تنبیه ‌بدنی‌کودکان در سایر اسناد بین‌المللی‌ حقوق‌ بشر‌..... ص 119

    1. اعلامیه جهانی حقوق بشر‌..... ص 119

    2. میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی ‌..... ص122

    3. كنوانسیون منع شكنجه و دیگر رفتارها یا مجازات‌های بی‌رحمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز (موهن)‌..... ص 125

    4. میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی‌..... ص 126

    5. کنوانسیون اروپایی حمایت از حقوق بشر و آزادی‌های اساسی‌..... ص 129

    6 . کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر‌..... ص 132

    7. منشور اجتماعی اروپایی‌..... ص 133

    8 . بیانیه مجمع جهانی مذاهب برای صلح‌..... ص 136

    9. منشور آفریقایی حقوق و رفاه کودک‌..... ص138

    فصل دوم: ممنوعیّت شکنجه و سایر سوءرفتارها نسبت به کودکان‌..... ص 141

    مبحث ‌یکم: ممنوعیّت سوء رفتارها در اسناد جهانی و منطقه‌ای‌..... ص 141

    1. اسناد جهانی الزام‌آور‌..... ص 142

    2. اسناد جهانی غیرالزام‌آور‌..... ص 143

    3. اسناد منطقه‌ای الزام‌آور‌..... ص148

    4. اسناد منطقه‌ای غیرالزام‌آور‌..... ص150

    مبحث دوّم: ممنوعیّت سوء رفتارها در دیگر اسناد نظام بین‌الملل حقوق بشر‌..... ص151

    1. اسناد حقوق بشردوستانه‌..... ص151

    2. اسناد حقوق بین‌الملل كیفری‌..... ص156

    نتیجه‌ی بخش دوم‌..... ص159

    بخش سوم: تنبیه بدنی کودکان در فقه امامیه..... ص 163

    فصل یکم: بررسی فقهی تنبیه بدنی کودکان‌..... ص 165

    مبحث یکم: مشروعیّت تنبیه و مجازات‌..... ص 165

    گفتار یکم: بررسی عدم جواز تنبیه بدنی کودکان‌..... ص 166

    1. عدم جواز تنبیه کودکان به طور مطلق و عام‌..... ص 167

    2. عدم جواز تنبیه کودکان غیر ممیّز‌..... ص 170

    گفتار دوم: جواز تنبیه و مجازات بدنی کودکان‌..... ص 174

    مبحث دوم: حکم تأدیب و ادلّه‌ی آن ‌..... ص175

    گفتار اوّل: حکم تنبیه کودکان در صورت ارتکاب جرایم دارای حدّ‌..... ص 176

    گفتار دوّم: حکم تنبیه کودکان در صورت ارتکاب عمل فاقد حدّ‌..... ص 182

    فصل دوم: موارد جواز تنبیه در فقه امامیه و مقایسه آن با نظام بین‌المللی‌..... ص 185

    مبحث یکم: ولایت در تنبیه و موارد آن‌..... ص 185

    گفتار یکم: بررسی ولایت افراد در تنبیه کودکان‌..... ص 186

    1. ولایت امام و حاکم شرع در تنبیه کودکان‌..... ص 186

    2. ولایت پدر در تنبیه فرزند‌..... ص 187

    الف ـ قرآن کریم‌..... ص 187

    ب ـ روایات معصومان(ع)‌..... ص 190

    ج ـ سیره‌..... ص 203

    د ـ قاعده احسان‌..... ص 203

    3. تنبیه کودک توسط معلّم‌..... ص 207

    گفتار دوم: مقدار تأدیب و تنبیه بدنی کودکان‌..... ص 213

    1. پنج تا شش ضربه‌ی شلاّق ‌..... ص213

    2. کمتر از ده ضربه شلاّق و عدم جواز بیش از آن‌..... ص 215

    3. تنبیه به مقدار صلاحدید مجری تنبیه ‌..... ص217

    مبحث دوّم: کیفیّت تنبیه و بررسی ضمان مجری تنبیه‌..... ص 223

    گفتار یکم: ضمان مجری در اجرای تنبیه‌..... ص 224

    گفتار دوم: عدم ضمان مجری تنبیه‌..... ص 227

    مبحث سوم: مقایسه و جمع میان دو دیدگاه فقه امامیّه و نظام حقوق بشر‌..... ص 229

    1. اصل عالی‌ترین منافع کودک (رعایت مصلحت و غبطه کودک)‌..... ص 229

    الف) اصل عالی‌ترین منافع کودک در نظام بین‌الملل حقوق بشر‌..... ص 230

    ب) رعایت منافع عالیه کودک در فقه امامیه‌..... ص 233

    ج) مفهوم اصل عالی‌ترین منافع کودکان‌..... ص 238

    2. حکم حکومی‌..... ص 250

    3. عموم «أوفوا بالعقود»‌..... ص 252

    نتیجه‌ی بخش سوم‌..... ص 256

    نتیجه‌ی پایانی‌..... ص 258

    فهرست منابع و مآخذ‌..... ص 263

    ضمائم‌..... ص279

    1. برخی از موادّ اسناد نظام بین‌الملل حقوق بشر‌..... ص 281

    الف) اعلامیه‌ی حقوق کودک‌..... ص 281

    ب) پیمان‌نامه‌ی حقوق کودک‌..... ص 282

    ج) پروتکل اختیاری الحاقی به کنوانسیون حقوق کودک در مورد مشارکت کودکان در مخاصمات مسلّحانه ‌..... ص285

    د) اعلامیه جهانی شایسته کودکان‌..... ص 285

    هـ) اعلامیه حمایت از تمامی اشخاص در مقابل شکنجه و دیگر رفتارها یا مجازات‌های بی‌رحمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز ‌..... ص288

    و) کنوانسیون منع شکنجه و دیگر رفتارها یا مجازات‌های بی‌رحمانه‌..... ص 288

    ز) کنوانسیون آمریکایی پیشگیری و مجازات شکنجه‌..... ص 289

    ح) قواعد پکن‌..... ص 290

    ط) مقرّرات سازمان ملل متحد برای حمایت از نوجوانان محروم از آزادی‌..... ص 290

    ی) اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر‌..... ص 290

    ک) میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی‌..... ص 291

    ل) میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی‌..... ص 291

    م) کنوانسیون اروپایی حمایت از حقوق بشر و آزادی‌های اساسی ‌..... ص293

    ن) کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر‌..... ص 294

    س) منشور اجتماعی اروپایی‌..... ص 294

    ع) منشور اجتماعی اروپایی (تجدیدنظرشده)‌..... ص 294

    ف) منشور آفریقایی حقوق و رفاه کودک‌..... ص295

    ث) تفسیر عمومی شماره‌ی 8 کمیته‌ی حقوق کودک‌..... ص 295

    2. آمار دولت‌ها در زمینه‌ی پذیرش و یا ردّ ممنوعیّت تنبیه بدنی کودکان ‌..... ص317

  • مقدمه: 

    پیش‌گفتار
    (وَلَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ وَحَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَفَضَّلْناهُمْ عَلى‏ كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً)؛ «سوره اسراء 70»

    و به راستي ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ايم؛ و آنان را در خشکي و دريا [بر مرکب‌هاي راهور] سوار کرده‌ايم؛ و از انواع نعمت‌های پاکيزه به آنان روزي داديم؛ و آن‌ها را بر بسياري از موجوداتي که خلق کرده‌ايم، برتري بخشيديم.

    مقدّمه
    تمامي اديان الهي، بشر را بهترين موجود نظام آفرينش دانسته، و بر اين باورند که پيامبران الهي آمده‌اند تا پيام حرّيت انسان و جايگاه ويژه او را گوشزد کرده، و زمينه رشد و کمال انسان را از گذر تعاليم و آموزه‌هاي اخلاقي و معنوي فراهم آورند.

    در قرآن کريم تصريح شده است که انسان جانشين خداوند در روي زمين بوده، در بهترين صورت و نظام خلق شده، صاحب تعقّل و تفکّر است، و تمام آموزه‌هاي الهي بر فطرت پاک او نازل شده است.

    متأسّفانه برخلاف این جايگاه برجسته، بشر در گذر زمان و قرون متمادي، به جهت فزون‌طلبی، از روحي استکباري برخوردار گشته و نقض بسياري از حقوق و آزادي‌هاي فردي و اجتماعي را به نظاره نشست. در اين ميان، کودک به خاطر آسيب‌پذيري فوق العاده، هماره در وسط ميدان فساد و تباهي، در معرض خطرات و ناگواري‌هاي گوناگوني چون: بهره‌کشي، خريد و فروش، بردگي و ديگر رفتارهاي غير انساني بوده است.

    اين روند ناگوار که عقل بشري آن را مردود دانسته و در آرمان‌هاي ديني و اخلاقي نيز مذمّت شده است، سبب گرديد تا بسياري از مصلحان و انديشمندان به برکت توسعه فکري و اخلاقي جامعه بشري و با الهام از تعاليم و آموزه‌هاي حيات‌بخش اديان، براي پيشگيري از جنايات گسترده و پاسخ‌دهي به مطالبات فزاينده‌ی جهاني در جهت رعايت حقوق انساني و حفظ صلح، به سمت تدوين اسناد و مقرّرات بين‌المللي در عرصه حقوق بشر همّت گمارند.

    کودکان به عنوان آينده‌سازان جوامع بشري از يک سو، و آسيب‌پذيري بسيار زياد از ديگر سو، مورد توجّه خاصّ قرار گرفتند؛ به صورتي‌که امروزه، شاهد تدوين قواعد و مقرّرات حمايتي در ارتباط با آنان، در سطوح مختلف داخلي و بين المللي هستيم.

    در اين نوشتار، سعي شده است يکي از موضوعات بسيار مهمّ در زمينه حقوق کودکان و در ارتباط با تماميّت جسماني آنان، يعني «تنبيه بدني کودکان» در دو ديدگاه اسلام شيعي و نظام بين المللي حقوق بشر مورد تدقيق و بررسي قرار گيرد.

    به اعتقاد نگارنده، اسلام ونظام بين‌الملل حقوق بشر در رابطه متقابل خود، زماني مي‌توانند در رسيدن بشر به سعادت و کمال نقش داشته باشند که مفاهيم ديني و حقوق بشري در فضايي تهي از تشويش و پيش‌داوري، براساس اصل «دگر‌انديشي» به شناسايي يکديگر و تبادل انديشه بپردازند. بنابراين، نمي‌توان هر انتظاري را از منظومه حقوق بشر داشت و تصوّر کرد قواعد حقوق بشر مي‌توانند جاي آموزه‌هاي ديني و يا اخلاقي را بگيرند؛ و يا نمي‌توان به سادگي دستاورد بشر پس از قرن‌ها انديشه‌ورزي و تلاش علمي را به صرف اين‌که در فلان مسأله با نظر ما منطبق نيست، نفي کرد. بلکه رويکرد منطقي آن است که از دين، اخلاق، عقلانيّت و تجربيّات علمي و عملي بشر، در جهت تقويت حقوق و کرامت انساني به صورت شايسته استفاده شود.

    از اين‌رو، در تحقيق حاضر، ضمن طرح ديدگاه‌هاي مطرح در دو نظامِ فقه شيعي و حقوق بشر، تلاش شده است مسأله «تنبيه بدني کودکان» به‌ عنوان يکي از محورهايي که بررسي و تحليل آن، در تربيت، رشد و پرورش کودکان، استحکام بنيان خانواده و آينده جوامع بشري نقش بسزايي دارد، مورد بررسي و دقّت علمي قرار گيرد.

    تبيين موضوع
    از جمله‌ي مسائل حسّاس و مهمّ تربيتي که خانواده‌ها و جوامع بشري دچار آن هستند، چگونگي برخورد با اعمال و کردارهاي نارواي کودکان است. در ديدگاه اسلامي و به خصوص فقه سترگ شيعه که در کشور ما منبع الهام‌بخش جهت قانونگذاري محسوب مي‌گردد، علاوه بر توجّه خاص به امور تربيتي کودکان و رشد و سعادت آنان، در مواردي نيز تنبيه کودکان به جهت رعايت مصلحت و غبطه‌ي آنان، جايز و بلامانع دانسته شده است. اين مطلب در عبارات مشهور فقهاي اماميّه ذکر، و به دنبال آن قوّه مقنّنه جمهوری اسلامی ایران در موادّي از قوانين، چون ماده‌ي 1179 قانون مدني به صراحت بيان مي‌کند: «ابوين طفل حقّ تنبيه طفل خود را دارند...».

    از سوي ديگر، سال‌هاست که نظام بين الملل حقوق بشر تلاش مي‌کند تا تنبيه بدني کودکان را از جوامع حذف نمايد. در اين راستا، نظام حقوق بشر تحت عناوين مختلف و با ابزارهاي گوناگون درصدد ترويج اين ديدگاه بوده و معتقد است تنبيه کودکان بر خلاف کرامت انساني و تماميّت جسماني کودکان بوده و گاه، امري غير انساني، تحقيرآميز و خشن نيز محسوب مي‌شود؛ لذا، تمام تلاش خود را بر اين امر متمرکز نموده است که از اِعمال همه‌ي انواع تنبيه و مجازات بدني کودکان در سطح جهاني جلوگيري کرده، و اين عمل را به طور کلّ حذف نمايد. بنابراين، در بدو امر و به ظاهر، دو رويکرد متعارض شکل مي‌گيرد.

    ما ضمن بررسي و تبيـين موضع واقعي اين دو ديـدگاه، سعي نموده‌ايم با توجّه به غبطه و مصلحت کودکان و منافع اجتماع، تربيت، رشد و حقوق کودکان، راه‌کارهاي مناسب جهت نزديکي دو رويکرد به يک‌ديگر ارائه دهيم.

    در روند بررسي اين مسأله از بُعد اسلامي، نه تنها آراي فقهاي شيعه در اين مسأله بررسي گرديده، بلکه سعي شده است تا با بررسي دقيق و اجتهادي از منابع حقوق کودک در قرآن کريم و سنّت معصومان(ع)، ديدگاه اسلامِ شيعي در اين موضوع، به درستی تبيين شود.

    اهداف، اهميّت و انگيزه‌ي تحقيق
    در وهله‌ي نخست، هدف کلّي تحقيق حاضر، هدف علمي و آکاداميک است؛ در اين راستا، تحقيق حاضر به ارائه‌ي ديدگاه‌هاي انديشمندان اسلامي و نظام حقوق بشر، در خصوص تنبيه بدني کودکان و مفاهيم مرتبط با آن مي‌پردازد، و در نتيجه، موجب افزايش دانايي و شناخت نسبت به اين دو ديدگاه مي‌شود.

    در مرحله دوم، هدف تحقيق، به سبب اهميّت عملي موضوع تعريف مي‌گردد؛ چنان‌که مي‌دانيم يکي از چالش‌هاي اساسي که امروزه کشور ما و بسياري از کشورهاي اسلامي با نظام حقوق بشر در عرصه بين‌المللي دارند، به رويکردهاي متفاوت اين دو نظام نسبت به مسأله‌ي تنبيه بدني کودکان بر مي‌گردد. از اين رو، شروع گفتمانِ بين دو نظام در اين زمينه، نتايجي را در بر خواهد داشت که تعارض‌ها و تفاوت‌هاي موجود را کاهش دهد؛ و يا حدّاقل، باب مفاهمه را باز نمايد. اهمّيت مسأله از بعد داخلي و قانونگذاري را نيز مي‌توان بر اين نکته افزود.

    پيشينه‌ي تحقيق
    بر خلاف اهميّت بسياري که موضوع فوق از جهات گوناگون دارد، متأسّفانه، محقّقان داخلي کمتر به اين موضوع به شکل متمرکز و منسجم توجّه نموده‌اند. گرچه تعدادي از تحقيقات علمي را به‌ صورت پراکنده و غير منسجم در اين زمينه مشاهده مي‌نماييم، تاکنون، موضوع تنبيه بدني کودکان با رويکرد اسلامي ـ حقوق بشري، و به صورت منسجم، مورد بحث قرار نگرفته است. بيش‌تر کتاب‌ها و مقاله‌هاي موجود، تنبيه بدني کودکان را از ديد تربيتي یا روانشناسي و يا اسلامي بررسي کرده‌اند. در اين زمينه، مي‌توان به کتاب‌هايي چون «خانواده و تربيت کودک» نوشته‌ي دکتر علي قائمي، «روانشناسي کودک» نوشته‌ي دکتر سيروس عظيمي، «اصول و روش‌هاي تربيت در اسلام» نوشته‌ي دکتر سيّد احمد احمدي، مقاله‌ها‌ي «تنبيه از ديدگاه اسلامي» نوشته‌ي سيّد علي حسيني‌زاده و «بررسي تنبيه از منظر روايي، فقهي و روانشناسي» سيّد جواد حسني نام برد. فقها نيز مسأله‌ي تنبيه کودک را به صورت مستقلّ بحث نکرده و در خلال مباحث مربوط به حدود و تعزيرات به اين مطلب پرداخته‌اند.

    از جهت بين‌المللي نيز مقالات و کتاب‌هايي چون:

    ـ «Corporal Punishment: A Human Rights Violation» نوشته‌ي خانم بايتنسکي،

    ـ «Corporal Punishment of Children (Spanking)» نوشته‌ي دکتر لارزلر،

    ـ «Corporal Punishment» نوشته‌‌شده توسط گروه محافظت کودکان و... موجود است؛ امّا همه، تنبيه بدني را فقط از ديدگاه نظام بين‌الملل حقوق بشر مورد بررسي قرار داده‌ و ديدگاه اسلامي را در مطالعات‌شان مطرح نکرده‌اند. بنابراين، تحقيقي در اين زمينه به شکلي که مدّ نظر اين نوشتار است، ـ با توجّه به بررسي‌هاي صورت گرفته ـ مشاهده نمي‌شود.

    طرح سؤالات و بيان فرضيات
    مهمترين پرسش‌هايي که در اين تحقيق مورد توجّه قرار گرفته‌اند، بدين شرح است:

    1. آيا تنبيه بدني کودکان از ديد نظام بين‌المللي حقوق بشر ـ (اسناد و رويّه موجود) ـ و ديدگاه فقه اماميّه قابل تقريب و تعامل است؟

    2. مقصود از تنبيه و تأديب کودکان در نظام بين اللملل حقوق بشر و فقه اماميّه چيست؟ هم‌چنين مراد از مفاهيمي نظير: مجازات ظالمانه، تحقير‌آميز، غيرانساني، شکنجه که با تنبيه بدني ارتباط دارند، در نظام حقوق بشر چيست و مصاديق‌ آن‌ها کدام‌اند؟

    3. آيا والدين و يا ديگران، اجازه تنبيه بدني کودکان در هر سنّي را دارند؟

    4. رويکرد نظام حقوق بشر نسبت به تنبيه بدني کودکان و ديگر سوء رفتارها چيست؟

    5. ديدگاه فقه شيعي نسبت به اين اَعمال چيست؟ و بر اساس کدام مباني و ادلّه اجازه تنبيه بدني کودکان در فقه اماميّه صادر شده است؟

    6. کيفيّت تنبيه بدني کودکان از نظر فقه اماميّه به چه صورتي است؟ و ديدگاه فقه شيعه در مورد افراط و تفريط در تنبيه بدني کودکان چيست؟

    به دنبال پرسش‌هاي فوق، فرضيه‌هاي اين تحقيق نيز به شرح زير است:

    1. به طور اجمال، در فقه شيعي حقّ تنبيه بدني کودک که در نظام بين‌المللي حقوق بشر ممنوع دانسته شده، به رسميّت شناخته شده است؛ بر اين اساس، مي‌توان کودکان را تنبيه و تأديب کرد؛ اما اين، به آن معني نخواهد بود که امکان تعامل و نزديکي بين اين دو ديدگاه وجود ندارد؛ بلکه با استفاده از شيوه‌هاي استنباط فقهي، مي‌توان بين اين دو نظام حدّاکثر تقريب را ايجاد نمود.

    2. منظور از تنبيه بدني، هر نوع عملي است که به تماميّت جسماني کودک آسيب رساند. اين عمل از نظر شدّت و ضعف، درجات متفاوتي دارد که با توجّه به آن درجات تقسيم مي‌شود و تحت ساير عناوين هم‌چون شکنجه و رفتار ظالمانه قرار مي‌گيرد.

    3. آن‌چه مسلّم است اين که دوران کودکي به ادوار مختلف تقسيم مي‌شود؛ تنبيه بدني تا قبل از آن که کودک به مرحله تمييز برسد، جايز نيست.

    4. نظام بين الملل حقوق بشر نسبت به تنبيه بدني کودکان و ساير سوء رفتارها رويکردي منفي داشته و اجازه تنبيه بدني کودکان را به هيچ عنوان صادر نمي‌نمايد.

    5. مشهور فقهاي اماميه تنبيه بدني کودکان را جايز مي‌دانند؛ و مهم‌ترين ادلّه آنان روايات وارده از معصومين(ع) مي‌باشد.

    6. در مورد کيفيّت تنبيه بدني کودکان نظرات متفاوتي وجود دارد؛ اما رعايت مصلحت و غبطه کودک در اين زمينه از اهميّت ويژه‌اي برخوردار است؛ و چنان‌چه در تنبيه بدني از حدّ متعارف تجاوز شود، مجريِ تنبيه مسؤول است و بايستي خسارت وارد آمده را جبران کند.

    روش تحقيق
    همان‌گونه که از عنوان بحث مشخّص است، روش تحقيق حاضر به طور کلّي، روش تحليلي و تطبيقي است؛ که علاوه بر توصيف و تحليل ممنوعيّت تنبيه بدني کودکان از ديدگاه نظام بين‌الملل حقوق بشر و مقايسه‌ي آن با ديدگاه فقه شيعه، سعي بر ارائه‌ي راه‌کارهاي حقوقي و فقهي دارد. و از جهتي ديگر، اين تحقيق، تحقيقي کتابخانه‌اي خواهد بود.

    سازماندهي تحقيق
    ساختار اصلي اين پژوهش بر اساس موضوع آن طراحي شده است؛ اما از آنجا که براي به انجام رسانيدن مطالعه‌اي کامل و نتيجه بخش، توجّه به برخي از مباحث تمهيدي و مقدّماتي ضروري مي‌نمود، بخش نخست تحقيق حاضر به بررسي «مفاهيم و کليات» مرتبط با موضوع، اختصاص يافته است. بعد از آن، در دو بخش، ديدگاه نظام بين‌الملل حقوق بشر و فقه اماميه در مورد تنبيه بدني کودکان مورد بررسي قرار گرفته است. لذا، بخش دوم با عنوان «تنبيه بدني کودکان در نظام بين‌المللي حقوق بشر» در دو فصل ارائه شده است. در فصل يکم، ممنوعيّت تنبيه و مجازات بدني کودکان بيان شده و در فصل دوم، ممنوعيّت شکنجه و ساير سوء رفتارها نسبت به کودکان از نظر نظام بين‌الملل حقوق بشر مورد بررسي قرار گرفته است. بخش سوم نيز با عنوان «تنبيه بدني کودکان در فقه اماميّه» در دو فصل ارائه شده است. در فصل يکم، بررسي فقهي تنبيه بدني و اصل جواز يا ممنوعيّت آن مورد بررسي قرار گرفته و در فصل دوم، موارد جواز تنبيه بدني در فقه اماميّه و راه‌کارهاي تقريب آن با نظام بين‌المللي حقوق بشر طرح شده، و مورد بررسي و دقّت قرار گرفته است. هم‌چنين در انتهاي هر بخش و نيز در پايان کتاب، جمع‌بندي و نتيجه‌گيري مطالب ارائه گرديده است.

    لازم به يادآوري است بخش عمده اين تحقيق، پايان‌نامه کارشناسي ارشد نويسنده در رشته حقوق بشر است که با راهنمايي جناب حجت الاسلام والمسلمين آقاي دکتر سعيد رهايي و مشاوره جناب آقاي دکتر ناصر قربان‌نيا و داوري جناب آقاي دکتر سيّد محمّد قاري سيّد فاطمي، در دانشگاه مفيد، و با درجه عالي دفاع شده است.

    بر خود لازم مي‌دانم از همه کساني که به اين‌جانب در به ثمر رسيدن اين اثر ياري نمودند، تشکّر و قدرداني نمايم؛ به خصوص از عنايت ويژه حضرت آيت الله حاج شيخ محمّدجواد فاضل لنکراني (دامت برکاته)، رياست محترم مرکز فقهي ائمّه اطهار(ع) متشکّرم که علاوه بر موافقت با چاپ کتاب، بخش‌هايي از آن را نيز مورد مطالعه و دقّت قرار داده، نظرات ارزشمندي را متذکّر شدند؛ هم‌چنين از حضرت حجت‌الاسلام والمسلمين استاد ابوالقاسم عليدوست (دام عزّه) تشکّر مي‌شود که علي‌رغم مشغله فراوان، زحمت ارزيابي علمي اثر را بر عهده داشتند، و نکات خوبي را در مباحث فقهي ياد‌آور گرديدند.

    و نيز از جناب حجت الاسلام و المسلمين فاضل کاشاني (دام عزّه) مدير محترم مرکز فقهي ائمّه ‌اطهار(ع) سپاسگزارم.

    درخاتمه نیز از بذل عنایات و توجّه ویژه والد مکرّم و عالم فرزانه و گرامی‌ام، حضرت آیت‌الله حاج آقا میرتقی حسینی گرگانی (دام ظلّه) که به مقتضای رأفت و مربّی‌گری پدرانه، تمام زندگی‌ام را رهین ایشان هستم، و با مطالعه دقیق مطالب کتاب، مرا مورد تشویق و تفقّد خود قرار دادند، کمال تقدیر و تشکّر را دارم.

    قم ـ سيّدجواد حسيني‌خواه

کليه حقوق اين سايت متعلق به مرکز فقهي ائمه اطهار (ع) است.