جعل در طرق و کیفیت جمع میان حکم واقعی و ظاهری
-
معرفی اثر:
سخن آغازین
بسم الله الرّحمن الرّحیم و به نستعینبدون هیچ تردیدی شکوفایی و رونق فقه در عصر حاضر مرهون تلاشهای بیوقفه و تحقیقات عمیق اصولیون امامیه در دانش اصول فقه است. کسانی که اندک آشنایی با مبانی اسطوانههای علم اصول خصوصاً متأخرین داشته باشند، به خوبی اذعان دارند که بدون توجه به این تحقیقات کثیری از فروعات جدید فقهی لا ینحلّ باقی خواهد ماند و با غور و تعمّق هرچه بیشتر در آن بسیاری از مسائل مستحدثه را میتوان به نتیجه رساند. تفکیک میان «علّت و حکمت» یا «حیثیت تعلیلی و حیثیت تقییدی»، توجه به «ملاکات احکام»، فروق دقیق و اساسی میان «ملاک در احکام عقلی و شرعی»، و توجه به «جایگاه عقل در استنباط احکام» و «کارایی عرف، عقل، بناء و سیره عقلا» خصوصا سیرههای مستحدث آنان از زمره مباحثی است که در اثر پژوهشهای ژرف بزرگان در دورههای اخیر، به منصهظهور علمی رسیده است. حقّاً در عناوین مورد اشاره و سایر موضوعات باید فضلا و محقّقان جویای فقه ناب محمّدی(صلیاللهعليهوآله) کاری بزرگ از خود نشان دهند.
از میان مباحث ضرور و لازم بررسی «تقسیم حکم ظاهری و حکم واقعی» و فرق جوهری میان آن دو و «کیفیت توفیق میان آنها در خطاب و ملاک» است. به نظر میرسد در دانش اصول این عنوان به صورت مستقل لزوم بحث و کنکاوش دارد.
آنچه در کتاب پیش رو ملاحظه میشود مباحثی است که در خارج اصول در سالهای متمادی به مناسبتهای مختلف پیرامون موضوع مزبور مورد بحث و تعرّض قرار گرفته است.
بحمد الله تعالی فاضل و محقّق گرانقدر جناب مستطاب حجة الإسلام و المسلمین آقای محییالدین آزادمنش اصفهانی (دامت إفاضاته) که سالیانی است از محقّقین و اساتید مبرز و موفق سطوح عالی حوزه علمیه قم هستند، با حضور حدود یک دهه در دروس خارج اصول، فقه و تفسیر اینجانب، با دقّت، حوصله و تتبّع فراوان این موارد را استخراج و با قلمی بسیار شیوا، متین و محکم همراه با تحقیقات و تعلیقات ارزنده بدین نحو عرضه داشتهاند.
امید آنکه مورد استفاده و تحقیق اهل نظر قرار گیرد. إن شاء الله تعالی.
محمدجواد فاضل لنکرانی
27/ 05/ 95 -
فهرست مطالب:
سخن آغازین 5
پیشگفتار 7
تبیین اجمالی موضوع 12
موقعیت مسأله 13
بخش اوّل: مفهومشناسی 15
حکم واقعی 15
حکم ظاهری 18
أماره 24
اصل عملی (تنزیلی و غیرتنزیلی) 25
بررسی و تحقیق 26
بخش دوّم: مجعول در اسناد غیر علمی 27
گفتار اول: رویههای ارائه شده در متون (تبیین و تحلیل) 29
یک؛ اندیشهی «جعل مؤدّی» 29
نقد و بررسی 32
دو؛ اندیشهی «منجّزیّت و عذریّت» 33
نقد و بررسی 35
سه؛ اندیشهی «طریقیت و تتمیم کشف»؛ 39
نقد و بررسی 42
چهار؛ اندیشهی «حجّیت» 48
نقد و بررسی 50
پنج؛ اندیشهی «انکار» 52
گفتار دوم: بیان و تثبیت گزینهی مختار 57
بخش سوّم: کیفیت جمع میان حکم ظاهری و حکم واقعی 65
تبیین محلّ بحث 65
مبحث اوّل: محذور ملاکي 69
گفتار اول؛ راه حلّهای ارائه شده در متون (تبیین و تحلیل) 71
یک؛ «مصلحت نوعی و لازم الإستیفاء» 74
دو؛ «مصلحت تسهیل» 74
نقد و بررسی 83
سه؛ «مصلحت سلوکیه»، مصحّح حجّیت امارات ظنّی بنا بر سببیت 92
نقد و بررسی 101
چهار؛ «مصلحت حفظ دین و بقای شریعت» 111
پنج؛ «اقربیت اماره به واقع و عدم ترقیق شریعت با جریان برائت» 113
گفتار دوم؛ تبیین و تثبیت اندیشهی مختار؛ 113
مبحث دوّم: محذور خطابی 117
فصل اول: محذور خطابی در فرض اجتماع مثلین 119
گفتار اول؛ راه حلّهای ارائه شده در متون 119
یک؛ امکان اجتماع مثلین 119
دوّ؛ انشاء متعدد و حکم واحد 120
سه؛ وحدت در مبادی و مبانی، عدم استقلال در دو حکم 121
چهار؛ جعل حجّیت یا منجزیت و عذریت 122
گفتار دوم؛ نقد و بررسی 122
فصل دوّم: محذور خطابی در فرض اجتماع ضدین 125
گفتار اول؛ راه حلّهای ارائه شده در متون، (تبیین و تحلیل) 125
یک؛ حکم ظاهری وضعی؛ و حکم واقعی تکلیفی 125
نقد و بررسی 126
دوّ؛ طریقیتِ حکمِ مستفاد از اماره 134
نقد و بررسی 139
سه؛ فعلیت تنجیزیِ حکم ظاهری و فعلیت تقدیریِ حکم واقعی 146
نقد و بررسی 149
چهار؛ حکم واقعی، انشایی؛ و حکم ظاهری، فعلی 166
نقد و بررسی 170
پنج؛ اختلاف مرتبه در حکم واقعی و ظاهری 178
نقد و بررسی 180
شش؛ عدم تنافی در مبدأ و معاد 183
نقد و بررسی 185
هفت؛ عدم تنافی در ملاک و منتهای احکام 191
نقد و بررسی 194
هشت؛ تفاوت در موضوع و عدم قابلیت اجتماع 195
نقد و بررسی 200
نه؛ طریقیت در امارات، الغای شک در اصل محرز و اخذ یک طرف شک در اصل غیرمحرز 203
نقد و بررسی 232
ده؛ جعل حکم واحد؛ عدم فعلیت آن در فرض مخالفت طرق 263
گفتار دوم؛ اندیشهی مختار 265
کتابنامه 277 -
مقدمه:
پیشگفتار
بسم الله الرّحمن الرّحیم و به ثقتی و له الحمددانش اصول فقه گرچه بر حسب آنچه بر السنه مشهور است در خدمت استنباط احکام شرعی میباشد، لکن با تأمّل در منابع، فرآیند و برآیند مسائل این دانش به خوبی استفاده میشود که هر محقّق و پژوهشگری در رابطه با هرگونه موضوعی که نیاز به استخراج نظر شرع مقدّس دارد، از این دانش
ـ حداقل در مباحث لفظی، عرفی و عقلی ـ محتاج است، بلکه در برخورد با تمامی متون، گرچه متضمن کشف شریعت نیز نباشد، نیازمند این دانش است. و چه زیبا اساتید و بزرگان به ما آموختند که اصول، دانش فهم است.
با این بیان جای بسی تعجب و تأمل است که چگونه میتوان ادعای فهم مراد شارع متعال را در قرآن حکیم و تراث روایی داشت در حالی که آنچنان حظّی از این دانش نبرده باشیم. و بدتر آنکه با مخالفتهای برخاسته از جهل،[2] راه نرفته یا کج رفتهی خود را به سایرین پیشنهاد و توصیه میکنند! (وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعا).[2]
آنچه پیش روی شماست دفتری است پیرامون مسألهای از این دانش که با نظریههای متعدد مقرون گشته است. این پژوهش درصدد آن است که با نگاه دقیق و مبسوط، بر اساس روایات، بناء عقلا و مبانی شناخته شده و مقبول، به تحلیل و نقد اندیشههای مطرح و سپس به تثبیت یا ابداع نظریهای بپردازد.
خوانندهی محترم به خوبی مستحضر است که بخش عظیمی از دانشها، نظریههای پیرامون موضوعات و مسائل آنها محسوب میشوند. نظریه دیدگاه فراگیری بوده که با پوشش سایر گزارههای یک علم و تسلط کافی بر آن دانش، سبب رشد و تعالی آن دانش میشود.
بر این اساس، به خوبی میتوان ادعا نمود که این نظریهها هستند که موجب پیدایش و کمال علوم میشوند.
تأثیر نظریهها را از زوایای گوناگونی میتوان مورد توجه قرار داد: پیدایش مسائل جدید، انسجام و انضباط در مسائل، روشن شدن موضوعات مرتبط، تقویت یا نقد جدید نسبت به یک اندیشه، نوسازی در ادبیات حاکم بر علم، ایجاد نظریهی بدیع و جدید.
دانش فقه و اصول در میان سایر دانشها به سبب همت عالی و سعی مشکور اندیشمندانی متخصص، عالمانی زبردست و متفکرانی بس محقّق، در طول تاریخ در حال رشد و پیشرفت بوده است و همیشه راه نظریهپردازی و نوآوری در آن مفتوح بوده است.
در ایستگاه زمان ما، با همّت عالی متفکری نواندیش، فقیهی منضبط، اصولی مسلّط و نظریهپردازی زبردست حضرت آيةالله استاد حاج شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی(دامظله)، در عرصهی تحقیق، تدریس و کتابت، این حرکت مقدس نه اینکه از پا نایستاده است، بلکه با شوری مضاعف بر آن تکیه دارد.
برخورداری از خصوصیاتی چون: بهرهمندی از خرمن دانش اعاظم عصر و دانشمندانی که هرکدام نمایندهای از مکتب و گفتمانی حاکم بر دو دانش فقه و اصول هستند همچون حضرات آیات عظام محمد فاضل لنکرانی(قدسسره)، حسینعلی منتظری(قدسسره)، حسین وحید خراسانی(دامظله) و سید کاظم حائری(دامظله)، تسلط کافی بر دانش فقه و اصول، ذهن جوّال و منسجم، قدرت تحلیل، نقد و إبداع، تدریس مستمر سطوح عالی و خارج فقه، اصول، قواعد فقهی و تفسیر، ورود در عرصههای نوپیدا با اعتماد و خوض در تراث گرانبها، قویم و قوی امامیه، و ارتباط با نشستهای علمی و آثار جدید علمی ایشان را شخصیتی موفق، غیور، هوشمند، مقبول، دارای توفیقات کثیر، مدرس و محقّق توانا، پیشگام در نظریهپردازی و نوآوری، معنون کرده است.
از مباحثی که در دانش فقه، اصول و کلام بسیار مؤثر بوده است موضوع «چگونگی عملکرد قانونگذار اسلام در تعیین امارات و اصول عملی به عنوان طرق کشف قوانین یا رفع تردّد و تحیّر» و «کیفیت توفیق میان دو حکم واقعی و ظاهری» است که با وجود طرح در محافل علمی و تراث، لکن شیخنا الأستاذ(دامظله) همانند سایر موضوعات و مسائل به صورت مبسوط بدان پرداختهاند.
گرچه آبشخور و ریشهی بحث مزبور در عبائر متأخرین بوده و در میان معاصرین مسیر تکامل را طیّ کرده است، لکن تتبّع مبسوط، انسجام مباحث، روشن شدن زاویههای بحث، نقد و تحلیل گستردهی انظار و اندیشهها، و در نهایت با استفاده از بنای عقلای و امضای شارع با عدم ردع یا حتی امضای شارع، ختم شدن به اندیشهی انکار صحت تقسیم احکام به ظاهری و واقعی، و به تبع، عدم لزوم توفیق میان دو حکم ظاهری و واقعی از امتیازات گفتار آن شخصیت والامقام دانش فقه و اصول است.
البته طیّ این نوشتار، در فرآیند و برآیند این نظریه، زوایای موضوعات و مسائل مهم و تاثیرگذار دیگری با تمرکز و محوریت مبانی و اندیشههای حضرت استاد(دامظله) مورد لحاظ قرار میگیرد؛ اموری چون «مثبتات طرق (امارات و اصول)»، «تفریق میان اماره و اصل»، «تقدیم اماره بر اصل»، «صحت تقسیم اصول به محرز و غیرمحرز و تقدیم اول بر دوم»، «حکت و علت»، «حیثیت تعلیلی و تقییدی»، «تقسيم اراده به استعمالي و جدي»، «عدم لزوم تفکيک ميان عناوين تقديم ادله بر يکديگر مانند تخصيص، حکومت و ورود و...»، «میز میان امور مهمّ و غیر مهمّ در اعتبار اخبار»، «إجزاء و کفایت امتثال حکم ظاهری از واقع»، و «تفسیر صحیح از روایات ناظر به بحث»، و... .
آنچه در این نوشتار مطرح گردیده، برآمده از سالیان متمادی تدریس خارج فقه و اصول شیخنا الأستاذ(دامظله) است که حقیر با افتخار استفاده و بهرمندی از محضر شریف ایشان، به ثبت این مباحث و نکات پرداخته و سپس آن را در طیّ قریب به ده سال به رشته تحریر درآورده و مورد تحقیق و تحلیل قرار دادم.
در ختام تذکر این نکته را بر خود لازم میشمارم: آنچه در این نوشتار به عنوان نقاط قوّت محسوب میشود نشأت گرفته و منسوب به حضرت استاد(دامظله) میباشد و نقطهي ضعفی اگر مشاهده شود، بدون تردید منتسب به نو بودن آستین و ناپختگی این حقیر است.
بايسته و شايسته است که از عزيزاني که اين کمترين را به هر نحوي در به ثمر رسيدن اين نگاشته ياري نمودند بهويژه استاد معظم حضرت آيتالله فاضل لنکراني(دامظله)، جناب حجتالاسلام والمسلمین فاضل کاشانی و حجتالاسلام والمسلمین طبسی(دامت برکاتهما)، مديريت محترم مرکز فقهي ائمه اطهار(علیهمالسلام) و رفيق شفيق جناب حجتالاسلام آقاي امير مباشري (زيده عزه)، صميمانه سپاسگزاري کنم؛ که فرمود «من لم يشکر المخلوق لم يشکر الخالق».
امید است مقبول یزدان پاک و حضرت بقية الله الأعظم(عجلالله تعالی فرجهالشریف افتد.
محییالدین آزادمنش اصفهانی
17 ربیع الأول 1439ه.ق